خوانشی نو در آئینه حوزوی

ناصر قیلاوی زاده

خوانشی نو در آئینه حوزوی

ناصر قیلاوی زاده

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

از در سالن مدرسه که وارد می شویم چسبیده به در شیشه ای آبی رنگ نمازخانه یک مقوای بزرگ را دو تکه کرده اند در قسمت بالا یک برگ سبز نشانمان داده اند  و در قسمت پایین برگی خزان زده و زرد...

برگ بالا نشان دهنده روزهای باقی مانده و برگ پایین حاکی از تعداد روزهایی است که گذشته است..

آری امروز روز دهمی است که در مشهد هستیم و بدون اینکه حتی تصورش را هم بکنیم ده روز از پنجاه روز گذشت...

و چه زود می گذرد این عمر ما...

دورانی به خود می گفتم که تولد 20 یا 22 سالگی خود را با شعف برای خویش مهم می پندارم و درون خویش جشنی بپا می کنم که آری اکنون در اوج دوران جوانی ام اما مدتی پیش به خویش آمده و دیدم چند سال از آن تاریخ گذشته و دنیا مرا به خویش مشغول کرده است..

آه که چه سریع می گذرد عمر و خویشتن را به امید فردا رها کرده ایم.. 

یا علی ابن موسی الرضا به حق جوادت قسم که مولودی در این عالم به برکت جوادت نیامده این چند روز باقی مانده را برای ما پر برکت قرار ده و کمک کن این چند روز در سرای سرمدی برای ما با حسرت همراه نباشد...

ناصر قیلاوی زاده