خوانشی نو در آئینه حوزوی

ناصر قیلاوی زاده

خوانشی نو در آئینه حوزوی

ناصر قیلاوی زاده

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

امام‌جمعه وار

جوک و لطیفه یا تخریب و توهین هر چه نامش رو بگذاریم. چند وقتی میشه که توی شبکه های اجتماعی دست به دست میشه، موضوع هم اینه که اگر مقام معظم رهبری چیزی نگه، ائمه جمعه حرفی برای گفتن ندارن...

فارغ از اینکه روال کاری و بخشنامه ی مدون برای موضوع سخنرانی ائمه جمعه موجود باشه، چند کلام بحث طلبگی بکنیم.

1.        اندک تاملی بر جایگاه عظیم رهبر و امام مسلمین جهان که وظیفه مدیریت امت اسلامی را متوجه ایشان است نشان دهنده اهمیت سخنان ایشان دارد، خصوصا شخصیت بارزی چون آیت الله سید علی خامنه‌ای که فارغ از حیث ولایت شان کلامشان از روی بصیرت و در بهترین موضع خودش بیان می شود

2.        بسیاری از مردم کشور ما پیگیر مستقیم کلام ایشان نمی شوند و این نیاز خود را متوجه امام جماعت مسجد و سایر خواص جامعه می‌کنند. خصوصا اینکه بخشی از سخنان ایشان پوشش رسانه ای مطلوبی ندارد[1]

3.        با توجه به وقت کم و حجم عظیم اطلاعات و مسائل ایشان خیلی اوقات مجبور هستند لب مسئله را بیان کنند و توضیح و تفسیر آن را به عهده خواص جامعه بگذارند، این مسئله هم روالی کاملا عقلایی و صحیح مسئله هم می باشد، لذاست که ایشان از همان سالهای ابتدایی بر نقش خواص تکیه بسیاری کردند[2]

همین سه نکته کفایت می کند در اینکه نه تنها بیان کلام مقام معظم رهبری توسط ائمه جمعه مورد خدشه نباشد بلکه به‌شدت هم نیاز و اصلاً وظیفه خطیر آن‌ها می باشد.

آری می توان اشکال گرفت که انتظار مردم این است علاوه بر بازگو کردن مطالب، باید همچون استادی زبر دست، مناسب با اقشار مختلف مردم مسائل پیرامونی آن را تبیین کنند. تا از ثمرات این مسئله آشنایی اقشار مختلف با تکالیف خویش باشد.

برای وضوح مسئله یک مثال در سخنان اخیر ایشان با قراء جهان اسلام را بازگو می کنیم.

1.        سیره ایشآن‌همیشه تکیه بر قرآن و همین جلسات قرائت قرآن_که بسیار هم مورد تاکید و علاقه اهل سنت است- برای ترویج رابطه حسنه میان مسلمین است. ایشان می‌دانند که قرآن محور وحدت بخش همیشگی مسلمین هست لذا این قبیل جلسات را قویا دنبال می‌کنند و معجزه دائمی پیامبر را به بهره برداری می رسانند.

2.        در قدم اول با معارف قرآن به جنگ با مستکبیران خارجی و نفوذی های اجیر شده این جهانخواران می روند. به جوانان و نخبگان قرآن جهان متذکر می شوند که قرآن نزاع حق و باطل را داومی و همیشگی می خواند و با تذکر آیه شریفه:

فَمَن یَکفُر بِالطّاغوتِ وَ یُؤمِن بِاللهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی‌ لَا انفِصامَ لَها[3]

یادآوری می‌کنند که طاغوت زمان را باید شناخت.

حال اندکی بیندیشیم که این نخبه وقتی با نفس خویش مراجعه کند، از خود سؤال نمی‌پرسد که:

 طاغوت زمان من کیست؟!

حاکمان کشور من با او چگونه ارتباط برقرار می‌کنند؟!

او را #طاغوت می‌دانند یا #کدخدای جهان؟!

و آیا ثمر این جریان #بیداری مسلمین جهان نمی‌شود؟!

3.        بلافاصله پس‌ازاین تلنگر سخت، حضرت آقا حاضرین و غایبین از خواص را مخاطب قرار می‌دهند که شما وظیفه تبیین دارید! بر عهده هر مسلمان است که قرآن را تبیین کند و عذاب کتمان آن‌هم به‌شدت سنگین است، همان بلایی که بر سر علمای یهود آمده است.

4.        از گذرگاه این مسئله به مشکل جهان اسلام در زمان فعلی یعنی غده جامد تکفیری‌ها گریز می‌زنند، و بدون لحن دشمن‌تراشی بیان می‌کنند که این‌ها بدانند یا ندانند ابزار دشمن شده‌اند؛ از طرفی مسلمین را می کشند-که عمده اهل سنت هستند- از طرفی مسلمین در دست استکبار جهانی را فراموش کرده اند-که باز اهل سنت باشند و ملت فلسطین-

نکته بسیار ظریف در این بیان رعایت این مسئله است که جایگاه تکفیری‌ها در میان امت اسلام هنوز فتنه گون است و خیلی‌ها تصور مسلمین واقعی از آن‌ها دارند که نحوه بیان حضرت آقا باملاحظه این حالت روحی مخاطب خویش است.

5.        ایشان این وظیفه تبیین را از یک مباحثه صرفاً علمی و دینی خارج می‌کنند  و آن را هم‌عرض جهاد فی سبیل الله و اصلاً خود جهاد فی سبیل الله معرفی می‌کنند به مخاطب القا می‌کنند که راه شهادت هنوز هم باز است، راه رسیدن به اسلام واقعی هنوز هم مهیاست.

6.        در آخر هم بابیان آیات وعده نصرت الهی و شکست دشمنان کلام خویش را خاتمه می‌دهند.

-----   -----   -----

تصور کنید هم-چه توضیحی در بیان ائمه جمعه ما باشد و این‌همه دارالقرآن‌های موجود در شهرستان‌ها با این نگاه هرکدام مخاطب خویش را تربیت کنند!
تصور کنید یکی از این دارالقرآن بجای صرفاً حفظ قرآن به دنبال نشر معارف قرآنی در سطح بین‌المللی باشد و قرآن‌پژوهان آن مسلط به زبان عربی...

وظیفه امام‌جمعه سنگین و خطیر است و آنچه ما داریم واقعاً عمل حداقلی است

اما باید دانست که هیچ راهی برای ما جز تقویت این نهاد انقلابی اسلامی وجود ندارد و کوچک‌ترین لطمه دیدن این نهاد ضعف مستقیم اسلام را در پی خواهد داشت.

امام خامنه‌ای دام‌ظله می‌فرمایند:

نماز جمعه قلب فرهنگی هر شهر است

 



[1] با گذر قریب یک هفته هنوز سخنان ایشان با نیروی انتظامی پخش نشده، سخنان ایشان در دیدار قاریان قرآن هم که مستقیم پخش شده و بسیاری از دیدنش محروم شدند، دیدار با طلاب هم که...

[2] البته این تنها وظیفه خواص نیست بلکه از وظابف مهم ایشان محسوب می شود؛ سخنرانی پیرامون خواص جامعه را می توان در دیدار با سپاهیان در سال 75 مطالعه کرد.

[3] سوره بقره آیه 256

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

بنام نامی مادر

مرحوم قاضى نقل مى‏فرمود که: روزى در محضر آقا حاج سید مرتضى کشمیرى براى #زیارت‏ مرقد حضرت اباعبداللَّه الحسین‏ علیه السلام از نجف اشرف به کربلاى معلا آمدیم و بدواً در حجره‏اى که در مدرسه بازار بین الحرمین بود وارد شدیم. این حجره منتَها إلیه پله‏هایى بود که باید طى شود. مرحوم حاج سید مرتضى در جلو و من از عقب سر ایشان حرکت مى‏کردم، چون پله‏ها به پایان رسید و نظر بر در حجره نمودیم، دیدیم مقفل (بسته) است.

مرحوم کشمیرى نظرى به من نموده و گفتند: مى‏گویند هر کس نام مادر حضرت #موسى را به قفل بسته ببرد، باز مى‏شود، مادر من از مادر حضرت موسى کمتر نیست، و دست به قفل برده و گفتند: یا فاطمه و قفل باز را در مقابل ما گذاردند، و ما وارد حجره شدیم.[1]

امشب شب زیارتی حسین بن علی است، یعنی در این شب به زائران کوی حسین نظری دیگر دارند.

علت چیست، نمی دانیم. اما از وقایع آن روز عظیم معلوم میگردد که قفلی از راه کسی گشوده نمی شد مگر به نام مبارک #ام_ابیها، ام الحسن و الحسین...

اول کسی که بواسطه مادر سادات رهنما به خیر شد حر بن یزید ریاحی بود....

در آن قیامت دو همراه و دو برادر هم دست به دامان فاطمه زهرا سلام الله علیها شدند، دو نوگل زینب کبری سلام الله علیها بودند که مایه روسپیدی زینب شدند...

اما در آن صحنه محشر هیچ شهید مثل عباس بن فاطمه از مادرش برآت نگرفت، یک صحرا را مشحون از #عطر_یاس کرد...

یا حسین بن علی؛

میان خود و این شهدا هر چه می گردم سنخیتی نمی یابم، پس من و این شب چگونه باید متوسل باشم؟!
آری در آخرین لحظات حیات شنیده ام که به شمر وعده شفاعت مادر داده ای؟!

آری یابن رسول الله چنین است؟!

شمر که توبه نکرده بود!

شمر که بر جایگاه بوسه رسول الله بنشسته بود!

شمر که مایه ارهاب خیام بود!

با این اوصاف خود را لایق شفاعت می بینم، آری پسر حیدر

قفل شهادت ما را هم امشب بنام مادرت وا کن...

السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى‏ عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن‏ و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

 

 



[1] رساله لب اللباب

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

صلوات شعبانیه

یکی از ادعیه که دائما مستجاب می شود دعای شریف صلوات است، اللهم صلی علی محمد و آل محمد

این دعا و ذکر شریف از جهت اینکه همیشه با رضایت خالق همراه است باعث بهجت و نشاط روحی مومنین می شود.

و البته خود بندگان خدا هم بخاطر اینکه عملی انجام داده اند که مطابق خواست خدای عالم بوده و موافقیت وی را کسب کرده اند بیشتر از همیشه مسرور خواهند بود.

حضرت آیت الله جوادی حفظه الله می فرمودند:

((چرا تأکید شده قبل و بعد از دعاها صلوات بفرستیم؟ تفاوت صلوات ‏فرستادن خدا بر پیامبر اکرم‌(صلی الله علیه و آله و سلم) و بر مؤمنان ‏چیست؟

معنای صلوات بر آن حضرت این است که: خدایا رحمتت را بر پیامبر و آل او نازل ‏فرما. وقتی رحمت بر حضرت نازل شد به دیگران هم می‌رسد چون او مجرای فیض است ‏و اگر بخواهد خیری به دیگران برسد باید به عنوان رحمت خاصه، نخست بر حضرت نازل ‏شود و سپس به دیگران برسد.

علی‌(علیه السّلام) می‌فرماید: دعا یا حاجت خود را محفوف (در بر گرفته و ‏پیچیده) به صلوات بر رسول خدا کنید؛ زیرا صلوات بر حضرت دعایی مستجاب است و ‏چون به همراه صلوات حاجت خود را خواسته‌اید، خدای سبحان چنین نیست که یکی از ‏دو حاجت را بر آورد و دیگری را رد کند[1].‏

 

امام سجاد(علیه السّلام) در صحیفه سجادیه، روش دعا کردن و حاجت خواستن را ‏به ما می‌آموزد؛ در بسیاری از فقرات ادعیه آن حضرت، صلوات به چشم می‌خورد، هر ‏مطلبی را که از خدا می‌خواهد قبل یا بعدش صلوات است، چون خدا در پرتو صلوات ‏دعای همراه آن را نیز مستجاب می‌کند.[2]))

با این پیش زمینه ذهنی به دعای صلوت توجه بکنیم، از خدای بی نیاز عالم استدعا می کنیم که به بهترین بندگان خویش که در عالی ترین درجات قرب هستند، درود بفرستد و همین درود بر آنها باعث می شود بندگانی که طلب این دعا را داشته اند مورد عنایت و توجه قرار بگیرند.

در این ماه شعبان که ماه رسول خداست و ایام شریف و با برکتی هم هست، خود اهل بیت به ما دستور به صلوات خاص داده اند، صلوات شعبانیه، این صلوات ابتدا به معرفی و درود بر پیامبر و خاندان پاکش پرداخته و سپس در بند نهایی به طلب حاجت خویش ما را راهنمایی می نماید

شروع صلوات:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلَائِکَةِ وَ مَعْدِنِ الْعِلْمِ وَ أَهْلِ بَیْتِ الْوَحْیِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ الْفُلْکِ الْجَارِیَةِ فِی اللُّجَجِ الْغَامِرَةِ یَأْمَنُ مَنْ رَکِبَهَا وَ یَغْرَقُ‏ مَنْ‏ تَرَکَهَا الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللَّازِمُ لَهُمْ لَاحِقٌ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ- الْکَهْفِ الْحَصِینِ وَ غِیَاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَکِینِ وَ مَلْجَإِ الْهَارِبِینَ وَ عِصْمَةِ الْمُعْتَصِمِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَاةً کَثِیرَةً تَکُونُ لَهُمْ رِضًا وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَدَاءً وَ قَضَاءً بِحَوْلٍ مِنْکَ وَ قُوَّةٍ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبِینَ- الْأَبْرَارِ الْأَخْیَارِ الَّذِینَ أَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ وَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُمْ وَ وَلَایَتَهُمْ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد

در میانه صلوات دعا برای خودمان را بهمان یاد می دهند و می فرمایند اینچنین برای خویش دعا کنید:

وَ اعْمُرْ قَلْبِی بِطَاعَتِکَ وَ لَا تُخْزِنِی بِمَعْصِیَتِکَ وَ ارْزُقْنِی مُوَاسَاةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ بِمَا وَسَّعْتَ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ وَ نَشَرْتَ عَلَیَّ مِنْ عَدْلِکَ وَ أَحْیِنِی‏[3] تَحْتَ ظِلِّک‏ وَ هَذَا شَهْرُ نَبِیِّکَ سَیِّدِ رُسُلِکَ شَعْبَانُ الَّذِی حَفَفْتَهُ مِنْکَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ الَّذِی کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَدْأَبُ فِی صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ فِی لَیَالِیهِ وَ أَیَّامِهِ بُخُوعاً لَکَ فِی إِکْرَامِهِ وَ إِعْظَامِهِ إِلَى مَحَلِّ حِمَامِهِ اللَّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَى الِاسْتِنَانِ بِسُنَّتِهِ فِیهِ وَ نَیْلِ الشَّفَاعَةِ لَدَیْهِ اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْهُ لِی شَفِیعاً مُشَفَّعاً وَ طَرِیقاً إِلَیْکَ مَهْیَعاً وَ اجْعَلْنِی لَهُ مُتَّبِعاً حَتَّى أَلْقَاهُ‏[4] یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَنِّی رَاضِیاً وَ عَنْ ذُنُوبِی غَاضِیاً قَدْ أَوْجَبْتَ لِی مِنْکَ الرَّحْمَةَ وَ الرِّضْوَانَ وَ أَنْزَلْتَنِی دَارَ الْقَرَارِ وَ مَحَلَّ الْأَخْیَار

با توجه به اینکه خود میزبان این ماه این دعا را به ما آموخته قطع بدارید که خودشان نیز اجابتش را نیز بعهده دارند.

التماس دعا

 



[1] نهج البلاغه حکمت 361

 

[2] درس اخلاق آیت اله جوادی 26/2/1394

[3] ( 8)- و أحییتنى: ب و ج

[4] ( 9)- ألقاک: ب و هامش ج

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم
مسئله امروز
انّى لَمْ‏ اخْرُجْ‏ اشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً وَ انَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْاصْلاحِ فى امَّةِ جَدّى
امروز بیست و هشتم رجب است یعنی همان روزی که مطابق نقل تاریخ امام  علیه السلام خائفا از مدینه خارج شدند؛ و پنج روز بعد در سوم شعبان یعنی درست در روز میلاد مبارکشان به ام القرای جهان اسلام رسیدند و سالروز میلادشان را منشا حرکت دائمی بشریت قرار دادند...
پیرامون برخی جمله ها سالهاست که  و اسلام شناسان صحبت کرده و نکات ذی قیمتی از آن استخراج می کنند. اما این جملات الهی و نورانی بدون کمترین فرسایش، همچنان روز اول حرارت و اثر گذاری دارند.
نکته ای که در این وجیزه می خواستم به آن اشاره کنم، عدم حسن سلیقه ای است که در بررسی این دست سندهای تاریخی داریم که باعث می شود در سبک زندگی خویش آنگونه که شایسته است متذکر نشویم.
همه می دانیم که نحوه بیان و شیوه انتقال مطلب در اثر گذاری مسئله به اندازه خود می تواند دارای اهمیت باشد، چه بسا مطلب حقی که به شیوه نادرست ارائه شده و هیچگاه جایگاه اصلی خود را نیافته است. در پی همین اهمیت است که یکی از شاخه های اصلی  فعلی مسئله ارتباطات است.
باید در مورد أسناد، خصوصا روایات تاریخی ملاحظه زمان صدور آنها بشود و حوادث، پیش گویی ها، تذکرات و تحلیل های ائمه در همان تاریخ صدور مورد عنایت قرار بگیرد.
در این صورت تا رسیدن به آن واقعه، زمان ارزیابی و مقایسه ای برای مخاطب حاصل می شود و همین امر باعث جریان یافتن بینش دینی جدید در حیات مومنین خواهد شد.
در توضیح کلام بالا همین امروز را یعنی 20 رجب را مثال می زنیم، جمله ای را که همیشه در ایام عزای ابی عبدالله مکررا می شنویم، امام سوم شیعیان در این روز خطاب به محمد بن حنفیه برادر بزرگوارشان نوشته اند:


انّى لَمْ‏ اخْرُجْ‏ اشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً وَ انَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْاصْلاحِ فى امَّةِ جَدّى
من برای جاه طلبی و مقام طلبی یا افساد و ظلم قیام نمی کنم، بلکه تنها و تنها برای اصلاح در امت جد خویش رسول الله قیام می کنم.
اگر ما این جمله را و این شرایط را در این زمان که قریب 5ماه پیش از وقوع آن حادثه عظیم و مصیبت عظمی است بررسی و یادآور شویم و بدانیم که ماجرای کربلا و حرکت امام حسین که حرکت انفجاری و آنی نبوده بلکه با برنامه ریزی و هدفمند انجام شده،
و بدانیم یزید این زمان و عمر سعد این زمان را باید پیدا کنیم،
و بدانیم باید 5 ماه قبل از واقعه عاشورا دغدغه آن روز عظیم را داشته باشیم یعنی در تمام زندگی خویش در پی عوامل انحراف و لغزش خویش بشریتیم... اگر اینها را بدانیم و اینگونه عمل بکنیم؛
آیا بازهم به همین سادگی از کنارش عبور خواهیم کرد؟!
آیا بازهم محرم ما یک دهه سینه زنی و شام خوردن می شود؟!
آیا عمل ما صرفا پیراهن مشکی و هیات رفتن می شود؟!
یا اینکه در چنین حالی این جمله برایمان معنا پیدا می کند که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا
همین مسئله را در مورد وقایع فاطمیه بررسی کنید و تامل بنمایید که اگر متصل به ایام رحلت رسول گرامی اسلام ماجرای ثقیفه مورد تاکید قرار گیرد چه تاثیرات شگرفی در فضای دینداری ما می گذارد...
*نکاتی در راستای دغدغه ای که مطرح شد وجود دارد که إن شاء الله در روزهای آتی اشاراتی به آنها خواهیم داشت.

روایت مذکور در کتاب لمعات الحسین صفحه 16 و در کتب شهید مطهری ذکر شده است.
تاریخ حرکت ابی عبدالله هم در کتب تاریخ بسیار متواتر بین 28 و 27 رجب ذکر شده است.

ناصر قیلاوی زاده