خوانشی نو در آئینه حوزوی

ناصر قیلاوی زاده

خوانشی نو در آئینه حوزوی

ناصر قیلاوی زاده

۴ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

معمولا در اتفاقات هیجانی نباید سریع اظهار نظر کرد. اظهار نظر سریع انسان را به دو پرتگاه نزدیک می کند یکی مسئله خروج از حد اعتدال و میانه روی است و دیگری ندیدن همه ابعاد ماجر است ابعادی که برای روشن شدن گاهی نیاز به گذر زمان دارند.

نزدیک به یک هفته از نشر استفتائی از آیت الله مکارم شیرازی می گذرد. سوال درباره مورد مسئله حجاب بود که عکس العمل های متفاوتی در پی داشت؛ میگفتند:

هتک مرجعیت شیعه شده است، سرخوردگی مذهبی ها را در پی دارد، ضعف بنیادهای دینی تا علمای دیم هم رسیده است، آزادی های یواشکی علنی شد و...

اما با آرام شدن فضا بهتر می توان این مسئله را بررسی کرد.

مقدمه:

1. استفتاء و پرسش این خصوصیت را دارد که پاسخ دهنده با ملاحظه شرایط خاص مخاطب، پاسخ می دهد.

در واقع تفاوت استفتاء با فتوا این است که در فتوا ، نظر به صورت کلی ارائه می شود و برای شرایط عمومی است اما استفتاء پاسخ به آن شرایطی است که پرسش کننده دارد به خلاف فتوا که عام است.

2. این استفتاء شش سال پیش انجام شده است و بازنشر دوباره این فتوا آنهم در نزدیک روز "حجاب و عفاف" باعث حساس شدن اذهان می شود.

متن استفتاء

استفتا و پاسخ ایشان را ببینید:

سوال: وظیفه خواهران دانشجوى مسلمان ترکیه و دیگر کشورها نسبت به رعایت حجاب در دو فرض زیر چیست؟

۱- شرط گذراندن تمام ترمهاى دانشجویى در دانشگاه هاى تحت مدیریّت آنها، رعایت نکردن حجاب شرعى است.

۲- شرط اتمام چند ترم باقیمانده از رشته خاصّى در دانشگاه ترک حجاب است.

پاسخ: با توجه به اینکه اگر دختران مسلمان و متدیّن دروس عالى را نخوانند تنها افراد بى بند و بار و لامذهب پست هاى مهم را اشغال مى کنند، به افراد متدیّن اجازه داده مى شود که حجاب را در خصوص مواردى که ضرورت دارد رعایت نکنند، ولى در غیر آن موارد حتماً مراعات نمایند.

----------

نکته مهمی که در پاسخ ایشان وجود دارد و باید بدان دقت کرد مسئله ضرورت است.

در فقه اسلامی قاعده ای وجود دارد بنام رعایت ضرورت و دفع اهم بخاطر مهم.

با این توضیح که قاعده ضرورت در فقه اسلامی اجازه داده است که یک مسئله با درجه اهمیت مهم و عالی بخاطر یک مسئله رده بالاتر که اهم شده است، فدا شود. به عنوان مثال یکی از مهمترین مسائل اسلام حفظ جان خود است که اگر به خطر بیفتد حتی جواز نوشیدن شراب و خوردن گوشت حیوان حرام گوشت مرده هم داده شده است. این دو مورد-شراب، گوشت حیوان حرام گوشت- از موارد محرمات کبیره هستند که در قرآن هم به آنها تصریح شده است.

همین جان انسان که بخاطر آن چند حرام حلال شده است، اگر در مقابل امر مهمتری قرار بگیرد باید آن را فدا بکنیم تا مسئله مهمتر را نگهدار بکنیم، مثل اگر ببینیم که جان معصوم در خطر است، بدون شک باید نفس خویش را فدا کنیم تا جان معصوم لطمه ای نبیند.

با توجه به این قاعده که ضرورت نام دارد حضرت آیت الله مکارم مسئله را مطرح کرده اند.

ایشان بر این فرض که تحصیل در این رشته انحصار در این دانشگاه دارد و این علم برای حفظ نظام-از طریق کسب مقام عالی مملکتی- ضرورت دارد.

به اصطلاح طلبه ها قضیه شرطیه است یعنی مشروط به پیش آمدن ضرورت این جواز داده شده است.

پس ایشان حفظ نظام را اهم دانسته اند و حفظ حجاب را مهم؛ همانطور که حفظ جان معصوم اهم است و حفظ جان خویش مهم.

آنچه تا اینجا بدان اشاره شد حاکی از نظامند بودن این نظر فقهی است که نمی توان اشکالات ساده و هیجانی نسبت به آن وارد کرد.

 

بعنوان نکته آخر در این باب یادآور می شویم که تشخیص مصداق با مکلف است یعنی خود فرد باید به این تشخیص برسد که آیا با کشف حجاب برای درس خواندن ضرورت حفظ نظام را تحصیل می کند یا خیر.

در انتها با توجه به اینکه مقلد مقام معظم رهبری هستم فتوای ایشان را در این باب ذکر می کنم؛ ایشان در پاسخ به همین سوال می فرمایند:

در هر دو صورت رعایت حجاب لازم است

 

هیچگاه در هیجانات نظر ندهیم.

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

سرنوشت انسان ها در یک شب رقم نخواهد خورد. چنین نیست که یک شب در میان سال تمام بقچه بشریت پیچیده شود و کاری به قبل و بعد آن نباشد.

خیر، شب قدر آزمون است آزمونی که باید سال قبل را برای درک آن مهیا شد و سال بعد را باید برای عرصه ای که وارد آن شده ایم تلاش کرد.

شب قدر گذرگاه است، معبری که شناسایی و عملیات نیاز دارد.

شب قدر شب امام زمان-علیه السلام- است شبی که هر چه هست در مطاف ولایت حول پسر فاطمه سلام الله علیه طواف می کنند

تَنَزَّل‌ُ المَلائِکَةُ وَ الرُّوح‌ُ فِیها بِإِذن‌ِ رَبِّهِم‌ مِن‌ کُل‌ِّ أَمرٍ[1]

باید برای تدوام راه به سر انگشت اشاره امام زمان چشم دوخت:

عن مولانا المهدی علیه السلام: «فی ابنة رسول الله لی اسوة حسنة[2]

سیره دختر رسول خدا(فاطمه علیها السلام) برای من (مهدی موعود) الگوی حسنه و نیکویی است.

تمام زندگی فاطمه زهرا-سلام الله علیها- خلاصه در یک مسئله است

تمام هستی فدای علی


باید دانست تا زمانی که زندگی ما مدعیان مهدی دوستی (چه زن و چه مرد) یکپارچه ولایت نشده است مهدی نخواهد آمد.

زندگی خویش را با زندگی فاطمه زهرا سلام الله علیها؛ در دوران خانه نشینی علی مقایسه کنیم اگر شباهتی داشت آن موقع توقع ظهور داشته باشیم...



[1] سوره قدر آیه4

[2] الغیبه شیخ طوسی ص286

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اللَّهُمَّ ارْزُقْنی فیهِ طاعَةَ الخاشِعینَ،                      

خداوندا! در این روز طاعت بندگان خاشع را نصیب من گردان

وَ اشْرَحْ فیهِ صَدری بِانابَةِ المُخْبِتینَ،                    

و ظرف وجودی مرا بواسطه بازگشتی مدام به سوی خدای متعال وسیع بگردان

بِأمانِکَ یا أمانَ الخائِفینَ.                                   

به حق امان بخشی خود ای پناه دل‌های ترسان!

 

1.        در این روز از خدا مطالبات سنگین و سرنوشت سازی را طلب می کنیم.

در بند اول این دعا از خدا می خواهیم ما را اولا از اطاعت کنندگان قرار دهد ثانیا هر عبادت کننده ای هم نه بلکه آن دسته از عبادت کنندگان که خاشع هستند و عبادتشان از روی خشوع است.

طَاعَة از ریشه (ط و ع) به معنای انقیاد و فرمانبرى‏- است ولى کلمه طاعة بیشتر در مورد آن دسته از فرمان پذیرفتن است که با رأى و اختیار است در آنچه را که امر شده است‏ بدان در صورتی که کلمه(طوع) در مورد مطلق فرمان برداری است چه از روی اراده و اختیار باشد چه از روی کراهت باشد.

پس با این کلمه از خدای متعال درخواست عظیمی را مطرح کرده ایم. از ایشان خواسته ایم که ما را به مرتبه ای برساند که دستورات الهی را به میل و رغبت و اختیار خویش بپذیریم.

چه بسیار می شود که فرمان الهی را با ناراحتی و سختی قبول می کنیم و اگر نبود خوف از عذاب و ترس جهنم آن را انجام نمی دادیم مانند بسیاری از مستحبات که از ما فوت می شود.

اینکه از چه کسانی باید طاعت پذیری داشته باشیم در آیه شریفه آمده است:

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ[1]

خدای متعال می فرماید شما باید از خدا و رسول خدا و ولی امرتان اطاعت داشته باشید.

مباحث ولایت و امامت در اینجا مطرح میشود که به دلیل اختصار مطلب از بیان آنها صرف نظر می کنیم ولی به این نکته مختصر اشارت می کنیم که خدای متعال همانگونه که تبعیت از خود را محض و مطلق و بی هیچ قید و شرطی قرار داده است اطاعت از پیامبر و ولی امر را هم چنین مطلق گذارده است و این مقام و مرتبت جز برای معصوم نیست.

 

 العاقل یکفیه الاشارة

اقسام طاعت

در مورد آنچیزی که مورد تبعیت قرار می گیرد باید نکته ای را دقت بکنیم. مطابق نظر تمام علمای اسلام احکام اسلامی در دو بخش خلاصه می شوند:

دسته اول را عبادات می نامند و مهمترین خصوصیت دسته اول اعمال این است که نیت جزئی از آنهاست و تا نیت در آنها نباشد صحیح نمی باشند. مثلا کسی که از اذان صبح تا اذان مغرب هیچ یک از مفطرات (چیزهایی که روزه را باطل می کند) را انجام ندهد ولی نیت روزه نداشته باشد این شخص باید قضای روزه این روز را بجا آورد و غذا نخوردن او روزه محسوب نمی شود.

پس باید برای این اعمال نیت داشته باشیم نیت اینکه به قصد اطاعت از دستور خدای متعال این عمل را انجام می دهیم.

دسته دوم اعمال را معاملات می نامند. منظور از معاملات تمام آن اعمالی است که انجامشان نیاز به نیت ندارد و صرفا خود عمل مورد نظر خدای متعال می باشد ولو اینکه نیت اطاعت دستور خدا هم در آن نباشند. مثلا نجات جان انسان واجب است و در نجات دادن جان کسی چه نیت اطاعت از فرمان خدا داشته باشیم و چه نداشته باشیم با نجات وی کار واجبی که بر عهده داشته ایم انجام یافته است.

یا مثلا خرید وسایل منزل برای رفاه خانواده امری است که نیاز به قصد اطاعت ندارد و با انجامش ولو بدون نیت تکلیف از گردنمان ساقط است؛ آری برای حصول ثواب و نزدیکی بیشتر به خدای متعال نیت کمک می کند ولی بدون آن اصل صحت عمل نقض نمی شود.

 

حال آنچیزی از اوامر که نیاز به تبعیت و اطاعت (به معنای وجود نیت) دارند اعمال عبادی هستند که صفت خشوع هم در آنها باعث کمال آنها می شود ولی احکام معاملاتی همانند خرید و فروش نیاز به قصد اطاعت ندارد هرچند که باید از محرمات آنها پرهیز کرد.

 

در مورد معنای خشوع علامه طباطبایی می فرمایند:

{خشوع" به معناى تاثیر خاصى است که به افراد مقهور دست مى‏دهد، افرادى که در برابر سلطانى قاهر قرار گرفته‏اند، به طورى که تمام توجه آنان معطوف او گشته و از جاى دیگر قطع مى‏شود و ظاهرا این حالت حالتى است درونى که با نوعى عنایت، به اعضاء و جوارح نیز نسبت داده مى‏شود، مانند کلام رسول خدا (ص)- به طورى که روایت شده- درباره شخصى که در نمازش با ریش خود بازى مى‏کرد فرمود:" اگر دلش داراى خشوع مى‏بود جوارحش نیز خاشع مى‏شد"[2] و نیز مانند کلام خداى تعالى که مى‏فرماید:

" وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ"[3] که خشوع را به صوت نسبت داده.}[4]

خشوع معنای بلندی دارد و تاثیر شگرفی هم بر عمل و زندگی انسان ها دارد، داستان معروف فضیل عیاض که در نتیجه توبه به یکی از زهاد روزگار تبدیل شد در نتیجه همین خشوع است زمانی که شنید قاری قرآن می گوید:

(أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ ...)[5]

آری خشوع قلبی چنین تاثیرات شگرفی را در مسیر بندگی دارد.

2.        انابه- به گفته راغب- به معناى بازگشت به سوى اوست به توبه‏ و اخلاص عمل و این کلمه از ماده" نوب" است که به معناى برگشتن پى در پى است. یعنی این حالت برگشت مدام در کسی تکرار شود و نتیجه این عمل حصول ملکه رجعت به سمت خدای متعال است.

کلمه مخبتین در لغت دارای معنای سطح وسیع و محکم است اما در اصطلاح روایی و قرآنی معنایی دقیق دارد که عین آیه قرآن را برای آن ذکر می کنیم. خدای متعال در سوره حج در توصیف (مخبتین) می فرماید:

الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ الصَّابِرینَ عَلى‏ ما أَصابَهُمْ‏ وَ الْمُقیمِی الصَّلاةِ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ [6]

پیامبر اکرم(ص) راه استجابت دعای حضرت موسی در قرآن را به ما یاد داده است[7] راه آن بازگشت پی در پی و مدام به حال اخبات به درگاه خدای غنی بی نیاز است.

3.        خائف معنایی است که در خشوع و اخبات نهفته است و این دو بدون خوف از خدای متعال میسر نمی باشند. اکنون به حق اینکه جز خودش کسی ایمنی بخش از خوف این چنین نیست از او استمداد داریم که امیدمان تنها به کرم و لطف بی نهایت اوست.



[1] سوره نسا آیه 59

[2] ( 4) مجمع البیان، ج 7، ص 99.

[3] ( 1) سوره طه، آیه 108.

[4] ترجمه تفسیر المیزان، ج‏15، ص: 6

[5] سوره حدید آیه 16

[6] سوره حج آیه 35

[7] قالَ رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * سوره طه آیه 25

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

دعای روز چهاردهم

اللَّهُمَّ لاتُؤاخِذْنی فیهِ بالْعَثَراتِ،                                  

خداوندا! در این روز مرا به لغزشهایم مؤاخذه مکن،

وَ اَقِلْنی فیهِ مِنَ الْخَطایا وَ الْهَفَواتِ،                            

و عذر خطاهایم بپذیر، 

وَ لا تَجْعَلْنی فیهِ غَرَضاً لِلْبَلایا وَ الأفات،ِ                      

و مرا هدف تیر بلاها و آفتهای عالم قرار مده،

بِعزَّتِکَ یاعِزَّ المُسْلمینَ.                                          

به حق عزتت  ای عزت بخش اهل اسلام

 

1.        عثرات به معنای خطاها و لغزش هاست. مسائلی که بخاطر آنها آدم مستحق مواخذه و تنبیه می گردد دو نوع است. یک دسته اعمالی که عامدانه و عالمانه انجام می گیرد و دسته دیگر اعمالی است که از روی جهل و اشتباه رخ می دهد، در بند اول دعا از خدای متعال طلب می کنیم که ما را بخاطر اشتباهاتمان مواخذه نکند.

اینکه روز قیامتی هست و در آن روز به تک تک اعمالمان رسیدگی می شود مورد شک و شبهه نیست. اما مسئله مهم در این باره میزان دقتی است که در این محاسبات انجام می گیرد. خدای متعال می فرماید:

 فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ (7) وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ‏ (8)[1]

کلمه" مثقال" به معناى هر وسیله‏اى است که با آن وزنها را مى‏سنجند، و کلمه" ذره" به معناى آن دانه‏هاى ریز غبار است، که در شعاع آفتاب دیده مى‏شود، البته این کلمه به معناى مورچه‏هاى ریز نیز مى‏آید.

مرحوم خانم ثقفی همسر امام خمینی رحمه الله علیه میفرمود: پس از رحلت امام شبی ایشان را به خواب دیدم، از احوالات مرگ و پس از مرگ از ایشان سوال کردم و حضرت امام در همان حال رویا به من فرمود، خیلی مراقبت کنید اینجا سخت میگیرند و همه چیز را محاسبه می کنند.

این حرف وقتی از کسی مثل امام خمینی صادر شود اهمیت دو چندانی پیدا می کند. باید دقت کرد وقتی که عمل ما ولو به اندازه ذره غبار معلق در هوا مورد محاسبه قرار می گیرد، معلوم است که چه دادگاهی سخت و طاقت فرسا انتظارمان را می کشد.

حال که ماجرای عالم چنین است باید به خود بیایم و برای آخرت خویش تلاش مضاعفی داشته باشیم.

بنده زمانی که به پرونده اعمال خویش نظر می اندازم هیچ امیدی ندارم الا به سه چیز:

1.رحمت واسعه الهی که با نگاه غفرانش از پرونده ما بگذرد.

2.حضور در عزاداری اهل بیت علیهم السلام

3.دعای پدر و مادر

غیر این سه چیز برای خودم هیچ عملی که بتوانم در صحنه محشر به آن استناد کنم ندارم، وقتی که پس از هر نمازم باید استغفار کنم، دیگر حال و روز خطایا و گناهانمان چه می شود خدا می داند. حالا که چند روز از ماه رمضان گذشته بهتر این ضعف و فقر خود را حس می کنم.

اکنون با تمام وجود از خدا می خواهم که از این خطایا بگذرد که برای خیلی از این خطاها اصلا توبه هم نمی کنم و چه بسا اصلا متوجه شان نمی شوم. شاید برای کبائر از گناهانم بتوانم توبه ای لسانی انجام دهم اما این خطایا که ذره ذره مرا از مهدی فاطمه دور می کنند را چه کنم خدایا...

2.        وَ اَقِلْنی فیهِ مِنَ الْخَطایا وَ الْهَفَواتِ   در مورد هفوات و خطایا در روزهای گذشته چند کلامی صحبت کردیم. با توجه به آنچه در مورد اقسام گناهان و خطاها توضیح دادیم اکنون به بند دوم دعا دقت می کنیم.

در قسمت اول از خدا می خواهیم از اشتباهات و خطاهایی که ناخواسته و نادانسته انجام داده ایم و خودمان هم خیلی اوقات به آنها ملتفت نشده ایم بگذرند و اصلا ما را به آنها مواخذه نکنند.  

اما در قسمت دوم در مورد گناهان و افعال آگاهانه مان دعا می کنند. در این بند از مناجات در واقع از خدا می خواهیم که توبه ما را و استغفار ما را که بخاطر گناهان کبیره و خطاهای فاحش انجام داده ایم بپذیرند.

فَلَوِ اطَّلَعَ الْیَوْمَ عَلَی ذَنْبِی غَیْرُکَ مَا فَعَلْتُهُ وَ لَوْ خِفْتُ تَعْجِیلَ الْعُقُوبَةِ لاجْتَنَبْتُهُ لا لِأَنَّکَ أَهْوَنُ النَّاظِرِینَ وَ أَخَفُّ الْمُطَّلِعِینَ بَلْ لِأَنَّکَ یَا رَبِّ خَیْرُ السَّاتِرِینَ وَ أَحْکَمُ الْحَاکِمِینَ وَ أَکْرَمُ الْأَکْرَمِینَ


3.        قانون عالم این است که برای رشد و تکامل باید سختی بکشیم.

هر که طاووس خواهد، جور هندوستان کشد. در روایتی که امام خمینی رحمه الله علیه در کتاب اربعین حدیث خود نقل کرده اند، می فرماید:

إنَّ فی کِتابِ عَلیٍّ: إنَّ أشَدَّ النَّاسِ بَلَاءً النَّبیّونَ ثُّمَ الوَصیُّونَ ثُّمَ الأمثَلُ فَالأمثَلُ

در کتاب علی بن ابی طالب نوشته شده است که شدیدترین مردم از جهت سختی کشیدن انبیا هستند سپس اوصیا و سپس هرکه مقرب تر است.

هر که در این بزم مقرب تر است

جام بلا بیشترش می دهند.[2]

امام علی(ع) در حدیثی می فرماید: «در زمانی که وضعیت مالی تو خوب و در رفاهی خرسند مباش، و در هنگام نداری وگرفتاری ناراحت مباش، که به واسطه آتش عیار طلا معلوم می شود، ومؤمن را با بلا وگرفتاری امتحان می کنند.»[3] طلا را در آتش قرار می دهند به نحوی که پودر می شود، ومیزان خالصی وعیار آن به واسطه آتش تجربه و معین می شود، به همین نسبت درجه ایمان ما به واسطه بلا و گرفتاری سنجیده و تعیین می گردد.

اما آنچه در این دعا می خواهیم این است که آماج و هدف بلاها و سختی نباشیم در حدی که نتوانیم تحمل کنیم و از حد طاقت ما بیشتر بشود. یعنی خدای من امور مرا به رحمت خویش تدبیر کن تا بوسیله عمل خودم بلاها را بر خودم سنگین نکنم و اصلا به معنای این نیست که از خدا بخواهیم هیچ سختی در این دنیا نداشته باشیم.

4.        این خواسته های ما جز به بزرگواری و کرم کسی ممکن نیست. این خدای متعال است که بنا دارد اهل اسلام را امت اعلی قرار دهد و اشرف مخلوقات محمد مصطفی و اهل بیت عترت را برای ایشان قرار داده است. پس خود هم مراقب حال آنها خواهد به حق عزت و کرمش و به حق امام مجتبی کریم اهل بیت.



[1] سوره زلزله آیه 7.8

[2] حافظ

[3]  (منتخب میزان الحکمه/80)

ناصر قیلاوی زاده