خوانشی نو در آئینه حوزوی

ناصر قیلاوی زاده

خوانشی نو در آئینه حوزوی

ناصر قیلاوی زاده

هر جا لبیک به ولی فقیه گفته شد؛ باب شهادت باز می شود.

ای زائران دیار خاک و خون، ای زائران فرزندان زهرا(س)؛ ای زائران سربازان خمینی(ره)

شهادت در لبیک به فرمان ولی حاصل می شود...

شهادت، شهادت دادن بر الهیت اله است، و از مسیری جز مسیر ولایت نمی توان رسید به شهود ِولایت الله، نمی توان از سبیلی جز سبیل ولی فقیه رفت و انتظار داشت که شاهد بر عهد یوم الست بود...


 

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحیم الرحیم

خونِ دل

خیلی واضح است که طلبه باید انقلابی باشد. مگر می شود طلبه بود ولی انقلاب اسلامی را قبول نداشت و یا برای نظام اسلامی جان برکف نبود. اصلا حوزه مگر وظیفه ی اصلی اش نگهداری نظام اسلامی نیست؟ پس فحش های این جماعت معارض انقلاب به حوزه برای چیست؟

این ها سوالات و تفکراتی است که قبل از آشنایی درون سازمانی با حوزه علمیه داشتم. اما اندک زمانی نگذشته بود که اولا با ضعف بینشی خود در شناخت اصل و عمق انقلاب اسلامی و سپس دسته بندی های پنهان حوزوی آشنا شدم. بسیار بودند نیروهای درون حوزوی که خود را از مسائل انقلابی(به بیان خودشان سیاسی) به بهانه های مختلف کنار می کشیدند. در این میان عده ای هم خود را پیشگام طلاب انقلابی می دانستند اما افسوس که از قشر بیانات امام خمینی (ره) ذره ای  عبور نکرده و همچون قطره ای از برگی لغزان، در دریای نظریه پردازی غوطه ور شده بودند. اکنون در این یادداشت نه چندان کوتاه مسئله ای را که آن روح الهی در آخرین سفارشات خود به طلاب انقلابی گوش زد نموده تکانی می دهیم شاید ثمره ای از این درخت پر برکت در قلب نویسنده و خواننده ظاهر شود. إن شاء الله

حضرت امام(ره) در نامه ای که به منشور روحانیت شهرت پیدا کرده تمام آنچه را که خیر و صلاح حوزه­ی علمیه می دانسته اند نگاشته اند. ایشان در آنجا خبر از دشمنی های دیرینه علیه اسلام و حوزه علمیه می دهند. دشمنی هایی که به تصریح ایشان اثر خود را گذاشته و تا اعماق فرهنگ حوزوی رسوخ کرده است. ایشان آسیب های زیادی را می شمردند که در بسترهای مختلف توسط صاحب نظران تفسیر و توضیح داده شده است. آنچه مرا بر آن داشت تا این یادداشت را به رشته تحریر آورم حیطه ای دست نخورده است که اکنون ریشه دوانده و از حوزه های علمیه خارج شده و میان اقشار مختلف ثمرات آن را می شود مشاهده کرد.

آری قشر متحجر و مقدس مآب همان دسته ای است که حضرت امام(ره) می فرمایند:

(( خون دلى که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هر گز از فشارها و سختیهاى دیگران نخورده است‏)) و بسیار جملات تکان دهنده ایشان که جز خودشان کسی جرأت بیانشان را ندارد. اما چه می شود کرد که با بستن دیدگان روز به شب تبدیل نمی شود.

معمولا با شنیدن لفظ قشر متحجر و مقدس مآب اذهان به تیپ و دسته ای خاص منتقل می شود. افرادی که از لحاظ ظاهری به سبک و سیاق سنتی مشی می کنند و از لحاظ فکری احتمالا اخباری و مخالف فلسفه و عرفان می باشند. انصراف ذهنی هم  دلیل دارد که اکنون محل نظر نیست. آنچه برای این نوشته مهم است مقداری عمق بخشی به این نحله فکری است که به صورت آسیبی در تمامی اصناف رسوخ کرده و اتفاقا عوام پسند هم می باشد که این خود نشان از عمق انحراف از آموزه های اصیل اسلامی دارد. اسلام به مانند سایر ادیان الهی دارای گذاره های هستی شناسی و ایدئولوژیکِ- مقتبس از آن هستی شناسی- می باشد. مطابق آیات مبارکه قرآن کریم  اعتقاد و عمل به این مجموعه ضامن سعادت افراد می باشد. کما اینکه ادیان سابق در محدوده اعتبارشان چنین بوده­­اند. اما چیزی که باعث جاویدان شدن مکتب و خاتمیت پیامبر اسلام شده است پاسخ گو بودن این دین برای همه بشر با تمام ابعاد زندگی و در کل دوره حیات انسانی بوده که لازمه این حرف وجود قوانین متغیر و ثابت در این دین است. این مسئله همان چیزی است که باعث پویایی دین اسلام نسبت به سایر ادیان و وجه احسن آن در مذهب تشیع نسبت به سایر مذاهب اسلامی شده است. همین ظرفیت و ابزاری که مکتب تشیع دارد باعث شده است تا در مواجهه با پدیده­های مختلف بشری منفعل نبوده بلکه نسبت به آنها اظهار نظر کرده و یا خود پیش قدم در تولید این پدیده ها باشد. اما دسته ای که حضرت امام(ره) آنها را بنام متحجرین و مقدس مآبان احمق و اسلام نافهم به ما معرفی می کند بخاطر کج فهمی از مسائل اسلامی و البته رسوبات کار شدید دشمنان اسلام مسائل را به صورتی وارون مشاهده می کنند و بجای کارآمدی فقه و پاسخ گویی به نیاز های زمان به مخالفت با پدیده های جدید پرداخته و اگر هم از آنها بهره می جویند-که چاره جز این ندارند- آن را مذموم و مورد نکوهش می دانند. مستمسکین به این اندیشه بجای استخراج احکام اسلامی و باروری فقه اسلامی-که مطابق مبانی کلامی ما برای تمامی عرصه های زندگی بشر احکام دارد- بشر را به عقب فراخوانده و محبوب خود را در مخالفت با عرصه های جدید بشر می دانند. این دسته که در طول زمان میان جریان های اسلامی وجود داشته اند[1] اکنون به صورت درختی تناور شده اند که با ندای بلند به مخالفت با عرصه های زندگی مدرن به جرم مدرن بودن و به جرم اینکه اینگونه زندگی در زمان نبی مکرم اسلام رایج نبوده می پردازند. چقدر این افراد شبیه توصیفات ابن عباس ازخوارجند:

«لَهُمْ جِباهٌ قَرِحَةٌ لِطولِ السُّجودِ» پیشانیهایشان از کثرت سجده مجروح شده است، «وَ ایْدٍ کَثَفَناتِ الْابِلِ» دستهایى که مثل زانوى شتر پینه بسته است، «عَلَیْهِمْ قُمُصٌ مُرَحَّضَةٌ» لباسهاى کهنه زاهدمآبانه به تن دارند، «وَ هُمْ مُشَمِّرونَ» از همه بالاتر قیافه مصمم و تصمیم قاطع اینهاست.[2]

این درحالی است که اسلام ناب محمدی که حضرت امام خمینی (قدس الله نفسه الزکیه) احیا کننده ی آن بودند جوابگو برای حیات دنیوی در عین وصول به سعادت اخروی است. این دسته خواسته یا ناخواسته مبلغ اسلامی آمریکایی، اسلامی که بجای حرکت و پویایی دعوت به سکون و ایستایی می کند شده­اند. اما باید دانست ادامه این جریان ثمری جز مرگ اسلام و انسانیت ندارد. غم مضاعف، جازم و دلسوز بودن این قشر است که باعث محبوبیت عوامانه و انحطاط فکری آنها هم شده است، و البته که جز فرزند علی، آن روح قدس الهی کسی نمی تواند میان این ریشه های محکم به جا مانده از دوران خوارج قد علم کند. که علی گفته است:

«انَا فَقَأْتُ عَیْنَ الْفِتْنَةِ وَ لَمْ یَکُنْ لِیَجْتَرِئَ عَلَیْها احَدٌ غَیْرى بَعْدَ انْ ماجَ غَیْهَبُها وَ اشْتَدَّ کَلَبُها»

آری این همان مسئله ای است که باعث شده حضرت امام(ره)، که دنیای شرق و غرب  را به لرزه درآورد، از عده­ای مدعی دیانت و اسلام خون دل بخورد. چرا که این فکر اسلام را از درون تهی و ایدئولوژی استوار شیعه را متزلزل می کند. ما تبلور تام این فکر را اکنون در معارضان با فکر فلسفی و اصولی می بینیم و نهال انقلاب را کاشته شده دست صدرا و شیخ انصاری ها نه...

و همچو پیرِمرادمان خون دل می خوریم و تحذیر می دهیم و زیر لب می خوانیم:


کجاست صوفی دجال فعل ملحدشکل                                                                        بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید



[1] از صدر اسلام که خوارج بودند تا دوران های مختلف علمی همانند اخباری ها و تفکیکی ها و هکذا زمانه ما که مدرنیته با سرعت بالا همه چیز را تحت الشعاع خود قرار داده است خیلی ها بدون داشتن حتی نظام فکری و فقط در اثر رسوبات فکری مذکور به مخالفت می پردازند

[2] به نقل از کتاب سیری در سیره علوی استاد شهید مطهری

ناصر قیلاوی زاده

((ملّت ایران این مذاکرات را زیر نظر داشته باشند)) مقام معظم رهبری(دام ظله)

این سفارش مقام معظم رهبری در آخرین سخنرانی خود که با همافران نیروی هوایی داشتند.

برای اطلاع از توافقنامه ژنو آدرس سخنرانی دکتر نبویان را در پایین درج می کنیم إن شاء الله مورد استفاده دوستان باشد.

http://www.mediafire.com/download/mlzxl86pxpdxg7v/nabavian_mozakerat_new.aac
ناصر قیلاوی زاده

گاهی برای اینکه شب را بدون پلک به صبح برسانی دیدن صحنه ای 3 یا 4 دقیقه ای کافی است

دریافت

مدت زمان: 4 دقیقه 19 ثانیه

و گاهی برای اینکه بمیری، دیدن را که جز مهدی تاب ندارد شنیدنش را کافیست...

 

 بحرین

             چکمه­ های حرامیان

                                         و ناموس شیعه...               

ناصر قیلاوی زاده

بعد منزل نبود در سفر روحانی

در چند روز اخیر اولین سفر دولت راستگویان و درستکارن به خوزستان انجام شد و ان شا الله که مفید بوده است!

اما این سفر گلایه ها و انتقاد هایی هم در پی داشت مثلا این که دزفولی ها بالاخره گفتن که ما دومین شهر استانیم و پایتخت مقاومت ایرانیم و دارالمومنین جهانیم و خوب خوبانیم و از بزرگانیم بابا! ولی این حرفا فایده ای نداشت. وفقط یک نفر از دولت به دزفول اومد وپس از بررسی های فراوان مشخص شد که ای دل غافل ایشان معاون وزیر بهداشت هستن یعنی اینکه نه تنها خود حاج حسن نیومد از این شهر رد بشه لا اقل وزیری وکیلی چیزی هم نفرستاد که چشم مردم دارالمومنین به جمالش روشن بشه البته تو برنامه تلویزیونی که از سیمای مرکز خوزستان پخش شد ایشان فرمودن که دزفول را به خوبی می شناسند که البته منظورشون رو بنده دریافت نکردم چیزی که به ذهن این حقیر میرسه اینه که منظور ایشون ازشناختن خوب این بوده که تا این حد می شناسم که یکی از شهرهای خوزستانه یا اینکه می دونم که یکی از شهرهای ایرانه یا اینکه بله می دونم شهره ولی کجاست مگه این دورو وراست؟! در هر صورت منظور ایشون از شناخت خوب احتمالا این بوده!

حالا این بحث ها به کنار من که اصلا اینا رو قبول ندارم من با حضرت حافظ هم عقیده ام که فرمود:

گر چه دوریم به یاد تو قدح می‌گیریم                 بعد منزل نبود در سفر روحانی

بلی بعد منزل نبود در سفر روحانی همین که اومد و از این دیار رد شد خیلی خوبه دیگه یه نسیمی اومد و دوستان در دزفول استفاده کردن البته اگرهم نمی اومد و مثلا می رفت خراسان جنوبی هم می تونستیم بگیم بعد منزل نبود در سفر روحانی ما که داریم قدح میگیرم و پیاپی پیاله سر می کشیم و خوشحال و سرمستیم! البته حضرت حافظ در این شعر اشاراتی هم به دولت قبل داشتن:

ماه اگر بی تو برآید به دو نیمش بزنند                دولت احمدی و معجزه سبحانی

به به! نور به قبرت بباره حضرت حافظ!

ظاهرا حضرت حافظ خواسته یه مقایسه کوچکی بکنه بین سفرهای استانی دولت قبل و سفر استانی دولت روحانی!

در آخر هم بنده یه بیتی اضافه می کنم ان شا الله که مقبول افتد!

دیده نادیده به اقبال تو ایمان آورد                     مرحبا بر تو و بر این سفر استانی

البته برای این که کسی فکر بدبد نکنه و بنده ارادت قلبی خودم رو به حاج حسن خودمان کلید دار سرزمین پهناور ایران و مرد همیشه خندان و البته حاج آقای هاشمی رفسنجانی(هرچی می خوام اسمشو نیارم نمی تونم!)  نشون بدم این بیت رو هم تقدیم می کنم!

جلوه خندۀ تان دل برد از شاه وگدا                 چشم بد دور از این هاشمی و روحانی

خداوند هر دو را برای ما حفظ کنه ان شا الله

999999999999999999987777777777777666666666656

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

حکم وحدت آفرین

((نظمیه ی شاه دستور حکومت نظامی داده بود. امام اما فرمان داده بود که مردم به خیابان ها بریزند. اوضاعی بود؛ در همین احوال راهی منزل یکی از اساتید بودیم که بسیار برای ما زحمت کشیده بودند و حق استادی به گردنمان داشتند. بر ایشان وارد شدیم در حال مطالعه بودند، ما که منتظر عکس العمل ایشان در مقابل فرمان امام بودیم خیلی متعجب شدیم که ایشان اینجا نشسته اند و مطالعه می کنند. دقت کردم دیدم کتاب التقیه البحارالانوار را می خوانند تا ببینند اکنون جای تقیه هست یا نه؟!))

ماجرایی است که آقای جوادی(حفظه الله) نقل می کنند[1] ماجرا را که می شنویم ظاهرا با یک امر مسلم مواجه شده ایم؛ که چرا الآن که امام گفته بریزید توی خیابان ها مطالعه می کنید؟ الآن که وقت عمل کردن است. آری قضاوت درست است اما اگر دقت کنیم می بینیم که برای خود ما بارها این مسئله رخ می دهد لکن چون اهل تدقیق در مسائل نیستیم ساده از کنارشان می گذریم... .

با خود می اندیشیدم که ایام ربیع همیشه زمانی است که یادمان می افتد وحدت چیست؟ و لزوم پایبندی به آن چه حکمی دارد؟ تفرقه از نظر شیعه چه حکمی دارد؟ لعن کردن به قاتلین حضرت زهرا(س) چطور؟                                                                                     بر آن شدم تا ابتدائا تفاوت حکم و فتوا را بیان کنم و پس از آن ببینیم نظر حاکم نظام اسلامی در این زمینه چیست و آیا لزوم پایبندی به آن وجود دارد و یا خیر؟

حکم و فتوا

فتوا یعنی خبر دادن از احکام شرعی که به استنباط فقیه می باشد. در فتوا فقیه فقط از آنچه در منابع شرع نسبت به احکام خمسه تکلیفیه(وجوب و حرمت و اباحه و...)مشخص شده است خبر می دهد اما در حکم، ولی امر و حاکم جامعه اسلامی مطابق مصالح زمان و مطابق احکام شرع برای مصلحت جامعه اسلامی حکمی صادر می کند. این حکم با فتوا در چند مورد تفاوت دارد:

1.      فتوا خبر از دستورات شرع است ولی حکم علاوه بر خبر دستور به اجراست که در حیطه ی اختیارات ولی فقیه و مطابق با شان حاکم است حال آنکه فقیه بما هو فقیه چنین شانی ندارد.

2.      فتوا کلی است یعنی نظر فقیه با توجه به منابع شرع، نسبت به مسائل مختلف می باشد، ولی اینکه مکلف بخواهد انجام دهد یا خیر بسته به تشخیص خودش است[2] به خلاف حکم حاکم که علاوه بر اینکه اصل نظر اسلام را بیان می کند نسبت به  موارد جزئیِ خارجی، مطابق با مصالح اسلام و مسلمین و جهان اسلام اظهار نظر کرده و حکم به الزام در اجرای آنها می دهد. پس حکم حاکم علاوه بر اینکه خصوصیات فتوا را دارد، در تشخیص فعل هم حق دخالت دارد.

3.      حیطه عمل مطابق فتوا برای خود فقیه و مقلدان وی است در حالی که با صدور حکم همه افراد جامعه اسلامی ملزم به انجام آن می باشند. خواه مقلدِ ولی فقیه باشند و یا نباشند و خواه اصلا مقلد باشند و یا مجتهد و صاحب فتوا، باید از حکم تبعیت و در اجرای آن بکوشند. در ذیل همین بحث برخی فقها فتوا دارند بر وجوب تحقق مهمات حاکم اسلامی ولو اینکه حاکم، حکم هم نکرده باشد[3].حال کلام مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) را با هم مرور می کنیم:                                

((من اعلام کرده­ام، باز هم تأکید میکنم: خط قرمز از نظر نظام اسلامى و از نظر ما، عبارت است از اهانت به مقدسات یکدیگر. آن کسانى که نادانسته، از روى غفلت، گاهى از روى تعصبهاى کور و بیجا، چه سنى و چه شیعه، به مقدسات یکدیگر توهین میکنند، نمیفهمند چه میکنند. بهترین وسیله براى دشمن همینها هستند؛ بهترین ابزار در دست دشمن همینها هستند؛ این خط قرمز است))[4]

((افرادى را هم از بین شیعیان مى‏شناسیم که فقط مسئله‏شان مسئله‏ى نادانى نیست، بلکه مأموریت دارند براى اینکه ایجاد اختلاف کنند- به مقدسات اهل سنت اهانت مى‏کند، عرض مى‏کنم: رفتار هر دو گروه حرام شرعى است و خلاف قانونى است.))[5]

((لازم مى‏دانم مؤکداً از مردم عزادار در ایران و عراق و سایر نقاط جهان درخواست کنم که از هرگونه عملى که به تعارض و دشمنى برادران مسلمان مى‏انجامد جدا پرهیز کنند. یقیناً دست‏هایى در کار است که شیعیان را به تعرض به مساجد و مکانهاى مورد احترام اهل‏ سنت‏ وادار کند. هرگونه اقدامى در این جهت کمک به مقاصد دشمنان اسلام و دشمنان ملتهاى مسلمان و شرعاً حرام‏ است.))[6]همانگونه که از کلام حضرت آقا واضح می گردد ایشان این مسئله را هم نظر اسلام می دانند یعنی فتوایشان این است و هم از جانب خودشان به عنوان ولی فقیه مطرح می کنند یعنی حکم بر آن می کنند. لازمه آن عدم انجام هر گونه عملی است که منجر به تعارض و دشمنی میان مسلمین می شود و این حکم  بر هر فرد مسلمان واجب می شود

.هفته وحدت گرامی باد

 



[1] البته با مقداری تصرف به نگارش آمده است

[2] مضمون جمله معروف (تشخیص وظیفه فعلی مکلف به عهده خودش می باشد)

[3] فتوا متعلق به  آیت الله میرزا جواد تبریزی است.

[4] بیانات در جمع مردم استان کردستان در میدان آزادى سنندج‏22/ 02/ 1388

[5] بیانات در جمع مردم استان کردستان در میدان آزادى سنندج‏22/ 02/ 1388

[6] پیام رهبر معظم انقلاب اسلامى به مناسبت هتک حرمت حرم مطهر حضرات عسکریین علیهماالسّلام‏03/ 12/ 1384

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم
بنده ی خدایی می گفت هر چی امام حسین خواهریِ؛ امام مجتبی مادریِ
دیدم راست میگه ما هر وقت اسم امام حسین رو می شنویم ناخداگاه باید یاد حضرت زینب رو هم بکنیم.

امام حسن هم همینجوریه نمیشه ایام آخر صفر بشه و یاد کوچه های مدینه نکرد...
راستی دقت کردید برای شهادت امام حسن هم دو تا تاریخ گفتن! آخه امام حسن فاطمیِ
اهل دلی می گفت که غیر از 28 صفرو 7صفر تاریخ دیگه ای هم برای شهادت امام حسن هست، اونم 15ربیع توی کوچه های بنی هاشم...

ایستادم به سر پنچه پا ولی حیف... 

   دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد

ناصر قیلاوی زاده



خبرنگار خارجی:
اگر هواپیمای اسرائیلی وارد خاک ایران شود و 10 بمب خود را بر روی شهر شما بریزد با چه می خواهید این هواپیما را منهدم کنید


سرلشکر جعفری:
مهم نیست هواپیما چند عدد بمب و کجا می ریزد مهم اینست که موقع برگشت این هواپیما، اسرائیلی وجود نخواهد داشت که در آن فرود بیاید. 


مَنْ کانَ یُریدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمیعاً إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

کلام امام؛ امام کلام


{ محرّم و صفر است که اسلام را نگه داشته است}[1]

{این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است}[2]

جمله ای با این مضمون، منسوب به حضرت امام(ره) را بارها و بارها بر در و دیوار شهر در ادارات و حتی دانشگاه ها و مدارس علمیه دیده­ایم. اما چشم ها را باید شست؛ جور دیگر هم می شود دید.

 حین نوشتن مقاله ای خواستم از همین جمله مشهور استفاده کنم و مقدمتا طبق روال همیشگی رفتم سراغ صحیفه امام تا حواشی­ای که در فهم کلام موثرند را هم ببینم. حواشی مثل اینکه امام در چه برهه­ی زمانی این کلام رو بیان کرده­اند. در همین حال متوجه شدم جمله اصلی اندکی تفاوت دارد. همین امر سبب شد که این پاره یادداشت(یادداشت کوتاه) رو به رشته تحریر آورم. منشا جرقه هم دقتی از علم زبان شناسی بود که خدمتتان تقدیم می شود.

مسئله این است که چه باعث شده شیعه در سال های سخت اختناق دوام بیاورد؟

سال هایی با وجود احقاد بدریه و حنینیه، سال هایی با دشمن های نسل کش، سال هایی همراه با تحریف و تهدید، سال هایی با تبعید اجباری سال هایی که در آن هزینه دیدار مزار حسین پسر دختر پیامبر آخر زمان قطع دست و پا بود.

حضرت امام (ره) می فرمایند: محرم و صفر است  اسلام رانگه داشته است. آری محرم و صفر و عشق به معصومین است که باعث بقای اصل اسلام در زمانه غیبت شده است. همین ایام است که مسیر تکامل انسان ها را باقی گذارده و نظریه های انسان مدل نگون بخت را، نگون بخت کرده. بخاطر این اثرات است که آن روح قدس الهی می فرمودند: اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنتها را [3]حفظ کنید و در بیانات متعدد از اولی­ترین وظائف بر عهده هر مسلمان حفظ شان و حرمت این ایام است[4]. اهمیت این امر باعث شد تا در دوران حیات مبارکشان به شدت با افرادی که خواهان برگزاری محرم به صورت راهپیمایی و میتینگ سیاسی-جناحی هستند مخالفت کنند. ایشان در ایام ابتدای انقلاب مکرر می فرمودند محرم و صفر به همان سبکِ سنتیِ منبر و عزادری مردمی باید حفظ شود.

http://www.8pic.ir/images/24262858442964566115.jpg

اما آنچه که باعث ما در لغزاندن انگشت ما بر صفحه کلید بود  نکته­ای است که از مفهوم کلام نه منطوق آن(یعنی آنچه که مد نظر گوینده است و از سیاق کلام فهم می شود نه خود الفاظ) می توان دریافت کرد. نکته کلیدی این است که محرم و صفر تا به اینجای کار اسلام را نگه داشته است ولی بنا نیست که همانگونه که در طول این سال ها بوده باقی بماند. آری آنچه که اصل است و اسلام را نگه داشته باید حفظ شود ولی رشد هم باید بکند چرا که ((ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ))[5] و هنوز منتهی هدف این خلقت تحقق پیدا نکرده و جز این عزاداران کسی نیست که آن را تحقق بخشد. پس نباید به گریه ای طولانی و پیراهنی مشکی بسنده کرد-که این خود سنت اولیاء الله است-بل باید با حفظ اینها قدم به قدم جلو رفت. باید در این مسیر به جایی برسیم که بتوان در خلال این ایام، معتکفین بر عزای حسین بن علی(علیهما السلام) را در مسیری که مطلوب آن ائمه هدایت بوده به پیش برد. بتوان از عاشورا که نماد حضور امت_هر چند محدود_ در کنار امام است به قیام مهدی آل الله رسید و این امری است شدنی و مطلوبی دست یافتنی.

گر شود روزی شبی کان ماهرا مهمان کنیم                  خویش را در مطبخ مهمانیش قربان کنیم



[1] صحیفه امام، ج‏15، ص: 331

[2] این چنین کلامی از امام خمینی صادر نشده است

[3] سنت عزادری و دسته جات عزاداری

[4] جای بسی تامل است که حب به اهل بیت از ضروریات دین است ضروریاتی که در همه ی فرق اسلامی واجب الاتباع هستند

[5] (191) آل عمران

ناصر قیلاوی زاده

کم پیش میاد از  یه کاریکاتور خوشم بیاد و باهاش ارتباط برقرار کنم ولی این یکی واقعا گویاست.

خدا رحمت کنه آقای خوشوقت رو...

ایشون می فرمودند:(( ما توی مبارزه با دشمن که بازی برد برد نداریم...))

آره واقعاکلام زیباست ما باید پیروز بشیم و اونا باید شکست بخورن.

اینکه در مقام دیپلماسی چی بگیم فرق می کنه با اینکه خودمون دنبال چی باشیم...

ناصر قیلاوی زاده