خوانشی نو در آئینه حوزوی

ناصر قیلاوی زاده

خوانشی نو در آئینه حوزوی

ناصر قیلاوی زاده

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دعای روز نهم» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

دعای روز نهم

اللَّهُمَّ اجْعَل لی فیهِ نَصیباً مِن رَحمَتِکَ الواسِعَةِ،                

 خداوندا! مرا نصیبی کامل از رحمت واسعه خود عطا فرما

 وَ اهْدِنی فیهِ لِبَراهینِکَ السّاطِعَةِ،                                 

و به ادله و براهین روشن خود هدایتم نما

 وَ خُذْ بِناصِیَتی إلى مَرْضاتِکَ الجامِعَة،ِ                          

 و سرنوشت مرا به سوی خشنودی خودت که جامع هر نعمت است سوق ده

 بِمَحَبَّتِکَ یا اَمَلَ المُشتاقینَ.                                      

 به حق دوستی و محبتت، ای امید و آرزوی مشتاقان عالم!

 

1.    1.    در این روز از خدای عالم طلب می کنیم که از رحمت واسعه خود به ما چیزی عنایت بفرماید.

اما رحمت واسعه خدا چیست؟! این رحمت در چه حالتی شامل بندگان می شود و چه زمانی از آنها دور می شود؟!

خالق عالم در قرآن کریم خطاب به موسی نبی می فرماید:

قالَ عَذابی‏ أُصیبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتی‏ وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‏ء[1]

خداوند به حضرت موسی(علی نبینا و آله و علیه السلام) می فرماید: عذاب من به کسی می رسد که بخواهم و لکن رحمت من شامل همه چیز و همه کس می شود.

دو نوع رحمت الهی

رحمت الهی دو قسم است، یکی رحمت واسعه و عمومی خدا و یکی رحمت خاص و عنایت ویژه الهی است که شامل برخی از افراد می شود. مطابق آیه قرآن یک قسم از رحمت خدا شامل تمام آنچه لفظ "شی" بر آنها صادق است می شود. یعنی جاندار و بی جان، با شعور و بی شور، مومن و کافر، همگی مشمول رحمت عام اله عالم قرار می گیرند. وقتی رحمت عام چنین معنایی پیدا می کند مصادیق آن باید به نحوی باشد که در همه اینها بتوانیم پیدایش کنیم و این در حیات موجودات، رزق و روزی موجودات و تمام نعمت هایی که خدا به مخلوقات ارزانی نموده است ثابت است.

سوال

 اینجا ابهامی وجود دارد که اگر این رحمت به همه به یک نحو عطا می شود، پس این درخواست ما از خدا چه معنایی دارد؟! بخواهیم یا نخواهیم که عطا می شود پس بیان آن برای چیست؟!

تقابل عذاب و رحمت در آیه به ما نشان می دهد که الله تبارک و تعالی رحمت واسعه و عام خود را  به یک نحو شامل همه می کند و این رحمت اقتضای ربوبیت و لطف و کرامت ذات اقدس اله است لکن برخی موجودات و ممکنات به دست خود، خویشتن را از این رحمت محروم می سازند و با انجام محرمات الهی اسباب محرومیت خود را فراهم می سازند و این عدم شمول رحمت عام، منتسب به خود گنه کاران است و بازگشت به افاضه رحمت و یا عدم افاضه از جانب خدا ندارد.

رحمت واسعه الهی مانند باران بر سر همه می بارد، حال اگر کسی بر سر خود چتر بگیرد؛ به اختیار خود چنین عذاب و دوری از رحمت را برای خود خریده است و در این حال فلا تلومن‏ إلا نفسه...

در نهایت باید گفت این دعا در خواست این است که ما به دست خویش با ارتکاب معاصی و اسباب نزول عذاب، خویشتن را از رحمت الهی محروم نسازیم.

2.    2.   راغب در کتاب خود[2] گفته است: کلمه:" برهان" به معناى بیان دلیل است و این کلمه بر وزن" فُعلان" است مانند رُجحان‏ البته برخی از ادبا هم گفته اند که برهان مصدری است که فعل "بره یبره" از آن مشتق می شود. گاهی هم برهان به معنای اسم فاعل بکار می رود به معنای روشن کننده.

در قرآن کریم کلمه برهان در چندین جا استفاده شده است. یکی از جاهایی که این کلمه بکار برده شده است در آیه مبارکه:

یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَکُمْ بُرْهانٌ‏ مِنْ رَبِّکُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبینا[3]

مطابق تفسیر علامه طباطبایی معنای آیه چنین می شود: ای مردم به تحقیق از جانب پرودگار شما دلیل روشنی(که باعث یقین و اطمینان شما می شود) برای شما آمد و همچنین بر شما نازل کردیم نور مبین خویش را(یعنی قرآن را).

با توجه به سیاق آیات قبلی منظور از برهان از جانب خدا، شخص حضرت ختمی مرتب محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) است که با دیدن او و شنیدن رسالتش، اطمینان به حقانیت او برای هرکسی  حاصل می شد.

یکی دیگر از جاهای که کلمه برهان در قرآن استفاده شده است در سوره یوسف می باشد، زمانی که می خواهد در آن امتحان سخت الهی حال یوسف نبی را شرح دهد و می فرماید:

وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى‏ بُرْهانَ‏ رَبِّهِ[4]

وى یوسف را قصد کرد یوسف هم اگر برهان پروردگار خویش ندیده بود قصد او کرده بود.

در اینجا هم برهان به همان معنای سابق است، یعنی چیزی که با دیدنش انسان یقین می کند و باعث اطمینان نفسی او می شود، علامه طباطبایی برهانی که یوسف را از گناه باز می دارد شهود الهی می داند و می فرماید:

(آن برهانى که یوسف از پروردگار خود دید هر چند کلام مجید خداى تعالى کاملا روشنش نکرده که چه بوده، لیکن به هر حال یکى از وسائل یقین بوده که با آن، دیگر جهل و ضلالتى باقى نمانده است که این معنا با علم حضوری و شهودی قابل محقق است در حال‏ که علم حصولی و علم به حسن  وقبح افعال با ضلالت و گمراهی قابل جمع است)

پس به خوبی در می یابیم هدایتی که از خدای متعال در این بند از دعا طلب کرده ایم، برهان قاطع الهی است و به موجب آیه قرآن امام زمان و انسان کامل هر عصر مصداق اتم این برهان است. همانگونه که قرآن کریم برهان خویش را در زمان نزول وحی پیامبر معرفی نموده است.

3.    3.    در این قسمت از دعا واقعا مراتب عالی بندگی را مشاهده میکنیم. 

ناصیه به موی جلوی سر می گویند، هرگاه کسی را بخواهند مجبور به کاری بکنند اصطلاحا موی جلوی سر او را می گیرند و به کار می گمارند.

در این فقره از خدا می خواهیم که اختیارمان را از ما بگیرد و به نحو اجباری هم که شده ما را به آنچه که مورد رضایت اوست بکشاند. قطعا خدای متعال برای رشد بشر از مسیر اختیار خارج نخواهد شد اما این فقره را به ضمیمه فقره اول که در مورد رحمت واسعه است باید معنا کرد.

رحمت واسعه رحمتی عام و فراگیر بود اما رحمت خاص الهی نعمتی است که فقط به بندگان خاص عطا می شود. بندگانی که به مرتبه صالحین رسیده اند. یکی از این نعمت های الهی مراقبتهایی است که به اوج یافتن تقوا کمک می کند.

در آیات متعددی از قرآن در مورد بندگان (الْمُخْلَص) خدا صحبت می شود، این بندگان کسانی هستند که شیطان به آنها دسترسی ندارد و این خلاصی از معصیت و رهایی از بند شیطان پس از تقوای شخصی به عنایت ویژه الهی حاصل می شود لذا به آنها مخلَص(به فتح لام) گفته می شود یعنی کسانی که توسط خدای عالم خالص شده اند.

در سوره یوسف در ادامه همان آیه ای که در بالا بیان شد این تعبیر وجود دارد:

وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى‏ بُرْهانَ رَبِّهِ کَذلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصینَ[5]

چنین مرتبه ای است که باعث می شود رحمت خاصه الهی شامل حال بندگان شود. مقدمات این مرتبه لاجرم به عنایت عام الهی و فعل اختیاری بشر است اما رسیدن به مراتب والا جز به عنایات ویژه الهی و دیدن برهان خدای متعال میسر نیست.

4.    4.   این مرحله از کمال را فقط قلب مشتاق طی می کند و این قلب را فقط حضرت الله می تواند مشتاق خود بگرداند. لذا از خدا می خواهیم که بِمَحَبَّتِکَ خود ما را مهیای این مرتبه بنماید.

تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت                       ز سمک تا به سماکش کشش لیلی برد

آری دیدن برهان رب، مشاهده جمال جمیل و جلال سبوحی است که قلب را از مشاهده غیر باز می دارد.

فخذ بناصیتی یا الهی

 

 



[1] سوره اعراف آیه 162

[2] مفردات راغب

[3] سوره نسا آیه 174

[4] سوره یوسف آیه24

[5] سوره یوسف آیه 24

ناصر قیلاوی زاده