خوانشی نو در آئینه حوزوی

ناصر قیلاوی زاده

خوانشی نو در آئینه حوزوی

ناصر قیلاوی زاده

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ماه رمضآن» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

اللَّهُمَّ طَهِّرْنی فیهِ مِنَ الدَّنسِ وَ الْأقْذارِ                          

خداوندا! در این روز مرا از پلیدی و کثافت اخلاقی  پاک ساز

وَ صَبِّرْنی فیهِ عَلى کائِناتِ الْأَقدارِ،                              

و بر حوادث قضا و قدر صبر و تحمل عطا فرما

وَ وَفِّقْنی فیهِ لِلتُّقى وَ صُحْبَةِ الْأبرار،ِ                            

و بر تقوی و پرهیزکاری و مصاحبت نیکوکاران موفق گردان

بِعَوْنِکَ یاقُرَّةَ عَیْن الْمَساکینِ.                                  

 به حق قدرت و تواناییت ای مایه شادی و اطمینان مسکینان!

 

1.        دنس به معنای کثافت، آلودگی و چرکینی است و «اقذار» جمع «قذر» به معنای پلیدی ها، چیزهای بد است. هر چیز پلید و دل آشوب را قذر می گویند.

در دعای امروز از خدای متعال طهارت و پاکی از آلودگی و پلیدی ها طلب می کنیم.

مناسب است در مورد انواع آلودگی ها صحبت بکنیم.

حضرت امام خمینی رحمه الله علیه برای انسان سه بهشت و سه جهنم توصیف می کنند. ایشان می فرماید مرتبه اول از بهشت و جهنم در مورد اعمال است. مثلا بهشتی که در ازای صدقه و کار نیک به ما می دهند و جهنمی که در ازای نگاه به نامحرم کردن و صدمه زدن به دیگران متوجه ما است.

این مرتبه اول از بهشت و جهنم است و عمده روایاتی که در توصیف بهشت و جهنم وارد شده در توضیح این مقام هستند.

مرتبه دوم در مورد بهشت و جهنم اخلاق وارد شده است یعنی آن دسته از آلودگی های که به خلق و ملکه برای انسان تبدیل شده اند مثلا تکبر و عجب که این آلودگی ها، جهنمی بس سخت تر و پیچیده تر از جهنم اعمال در پی خواهند داشت همانگونه که بهشتی که محصول ملکات اخلاقی حسنه باشد بسیار گواراتر از بهشت اعمال است.

مرتبه سوم از بهشت و جهنم در مورد عقاید و باورهای انسان است که سنگین ترین و سخت ترین جهنم و عذاب در انتظار کسانی است که آلودگی های عقایدی دارند و عقاید آنها عجین با قاذورات است.

نیاز است در این ماه شریف انسان مومن برای آلودگی هایی که در هر سه مرتبه وجود دارد برنامه داشته باشد. نکته مهم تر هم این است که دفع آلودگی عقایدی مهمتر از دفع آلودگی اخلاقی و اعمالی است و کسب عقاید صحیح و درست مهمتر از دو مرتبه دیگر است.

نکته آخر:

بدون برنامه هیچگاه کاری از پیش نخواهد رفت. بارها شده که در مسافرت ها با خود گفته ایم یک کتاب را می خوانیم و یا یک کار را انجام میدهیم اما چون زمانی برای آن در نظر نگرفته ایم، کتاب را بدون حتی برگ زدنی به خانه برگردانده ایم، آری بدون برنامه کار انجام نخواهد گرفت.

2.        مطابق حدیث معروف امیر المومنین صبر سه قسمت می شود، صبر بر طاعت، صبر بر معصیت و صبر در هنگام مصیبت و سختی

آنچه در اینجا از خدای متعال طلب می کنیم به نوعی شامل همه اقسام صبر می شود اما تبلور عمده اش در صبر بر سختی هاست.

چگونه صبر کنیم؟!
برای رشد طاقت و تحمل انسان مسائل و راهکارهای مختلفی می شود ارائه داد اما یک مسئله است که شاه بیت رشد صبر و تحمل انسان است.

انسان وقتی که خدا را بشناسد و بداند که او فقط خیر انسان را می خواهد

انسان وقتی بداند که این دنیا مکان امتحان و سختی است{ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی‏ کَبَدٍ}[1]

هر پیش آمد و رخدادی را با چشم پل و امتحان می بیند و ثمره این نوع نگاه به زندگی می شود:

اگر چه کشتند برادرم را                                ما رایت الا جمیلا

3.        این کلمه از ماده «وَقْى» است که به معناى حفظ و صیانت و نگهدارى است.

معناى «اتّقاء» احتفاظ است. ولى تاکنون دیده نشده که در ترجمه‏هاى فارسى، این کلمه را به صورت حفظ و نگهدارى ترجمه کنند. در ترجمه‏هاى فارسى اگر این کلمه به صورت اسمى استعمال شود مثل خود کلمه «تقوا» و یا کلمه «متقین»، به «پرهیزکارى» ترجمه مى‏شود. مثلًا در ترجمه هُدىً لِلْمُتَّقینَ گفته مى‏شود: هدایت است براى پرهیزکاران. و اگر به صورت فعلى استعمال شود، خصوصاً اگر فعل امر باشد و متعلَّقش ذکر شود، به معناى خوف و ترس ترجمه مى‏شود. مثلًا در ترجمه اتَّقُوا اللَّهَ یا اتَّقُوا النّارَ گفته مى‏شود: از خدا بترسید، [یا از آتش بترسید.].

البته کسى مدعى نشده که معناى «تقوا» ترس یا پرهیز و اجتناب است، بلکه چون دیده شده لازمه صیانت خود از چیزى ترک و پرهیز است و همچنین غالباً صیانت و حفظ نفس از امورى ملازم است با ترس از آن امور، چنین تصور شده که این ماده مَجازاً در بعضى موارد به معناى پرهیز و در بعضى موارد دیگر به معناى خوف و ترس استعمال شده است.

و البته هیچ مانعى هم در کار نیست که این کلمه مجازاً به معناى پرهیز و یا به معناى خوف استعمال بشود. اما از طرف دیگر موجب و دلیلى هم نیست که تأیید کند که از این کلمه یک معناى مجازى مثلًا ترس یا پرهیز قصد شده. چه موجبى هست که بگوییم معناى اتَّقُوا اللَّهَ این است که از خدا بترسید و معناى اتَّقُوا النّارَ این است که از آتش بترسید؟! بلکه معناى این گونه جمله‏ها این است که خود را از گزند آتش حفظ کنید و یا خود را از گزند کیفر الهى محفوظ بدارید. بنابراین ترجمه صحیح کلمه تقوا «خود نگهدارى» است که همان ضبط نفس است و متقین یعنى خود نگهداران.[2]

مصاحبت نیکوکاران یکی از مصادیق و موارد تقوا و راه های نگهداری نفس است. در اصطلاح ادبیاتی می گویند گفتن{مصاحبه الابرار} ذکر خاص بعد از بیان یک عام است مانند موردی که در سوره {العصر} داریم. در آنجا ابتدا سفارش به حق و در ادامه سفارش به صبر شده است.[3] این کار جهات متعددی دارد که مهم ترین آنها تاکید بر خاص بعد از عام است.

در اهمیت مسئله همنشینی و ارتباط با نیکوکارن و پرهیز از مصاحبت زشت خویان این جملات سید ساجدین علی ابن الحسین در دعای ابوحمزه بر هر قلب پاکی کفایت می کند:

سیدی لعلک عن بابک طردتنی و عن خدمتک نحّیتنی .... او لعلک فقدتنی من مجالس العلمآء فخذلتنی او لعلک رایتنی فی الغافلین فمن رحمتک آیستنی او لعلک رایتنی آلف مجالس البطالین فبینی و بینهم خلیتنی او لعلک لم تحب ان تسمع دعآئی فباعدتنی او لعلک بجرمی و جریرتی کافیتنی او لعلک بقلة حیآئی منک جازیتنی.[4]

4.        قره العین به نقطه امید و نور چشمی می گویند. مساکین که ذلت و حقارت مقام بندگی را در مقابل خدای بیکران و بی نیاز درک کرده اند بخوبی می فهمند که فقط خالق یکتاست که می تواند در این مسیر سخت کمک رسان باشد. پس به صدای بلند می گوییم که ای خدا به ما مسکینان یاری رسان که تنها تو یاری رسان مسکینانی.

 

 

 

 

 

 

 



[1] سوره بلد آیه 4

[2] شهید مطهری کتاب 10گفتار

[3] إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ

[4] ای آقای من؛ شاید مرا از دربار خود رانده ای، و از در عنایت و باب رأفت خود بازداشته ای و از خدمتگزاری دورم کرده ای؟! ...... یا شاید مرا در مجالس علماء و محافل دانشمندان مفقود و گمشده دیدی پس مرا به خذلان واگذاشته و خوارم کرده باشی؛ یا شاید مرا در زمره بی خبران دیدی و از غفلت زدگان شناختی پس مرا از رحمتت مأیوس کرده باشی؛ یا شاید مرا مشتاق مجالس تبهکاران و الفت گیرنده به بزم گمراهان یافته ای پس میان من و ایشان را مرتبط کرده و از یاد خود خالی گذاشته ای، یا شاید دوست نداشته باشی که بشنوی دعای مرا صدای مرا از این رو از درگاه عنایت و پیشگاه رحمت خود مرا دور داشته ای، یا شاید به علت معصیت و تبه کاریم مجازاتم می فرمایی یا به سبب جرائم و گناه مرا مکافات کرده باشی؛ یا شاید به علت قلت آزرم و به سبب کم حیایی من مرا مجازات کرده و پاداش داده باشی.

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

دعای روز ششم

اللَّهُمَّ لا تَخْذُلنی فیهِ لِتَعَرُّضِ مَعصِیَتِکَ، 

خدایا! مرا در این روز به واسطه ارتکاب گناه خوار مساز

وَ لاتَضرِبنی بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ،                               

و با تازیانه قهرت کیفر مکن

وَ زَحْزِحنی فیهِ مِن موُجِبات سَخَطِکَ،                    

و از موجبات خشم و غضبت دور گردان،

بِمَنِّکَ وَ اَیادیکَ یا مُنتَهى رَغْبَةِ الرّاغِبینَ              

به حق احسان و نعمتهای بیشمار تو به خلق ای منتهی آرزوی مشتاقان.

 

1.   1.  در این روز از خدای کریم می خواهیم ما را مخذول نکند. کلمه مخذول از ریشه (خ ذ ل) به معنای یاری نرساند و ترک کمک از کسی که انتظار یاری رساندن و کمک او می رود. این کلمه در قرآن بارها بکار رفته است.

إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ وَ إِنْ یَخْذُلْکُمْ‏ فَمَنْ ذَا الَّذی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِه‏[1]

اگر خدا ناصر شما باشد هیچ کسی بر شما غلبه نخواهد کرد و اگر خدا شما را رها کند چه کسی بعد از آن می تواند شما را کمک کند؟!

 وَ کانَ الشَّیْطانُ لِلْإِنْسانِ‏ خَذُولا[2]

شیطان همواره انسان را رها ساخته و یاری نمی کند

معنا بسیار زیبا شد، از خدای عالم می خواهیم که در این روز بخاطر معصیت هایی که انجام داده ایم ما را رها نکند؛ می دانیم که گناه کاریم و حق خدا را رعایت نکرده ایم اما این را هم می دانیم که خدای متعال پناه بی پناهان است.

نکته ای را در اینجا باید تذکر داد؛

خدای کریم به واسطه لطف و کرامت بر بندگان و مخلوقاتش پس از توبه و استغفار حقیقی، بندگانش را رها نخواهد کرد؛ اما نباید فراموش کنیم که هر معصیت لکه ای سیاه بر تار و پود سپید نفس است.

رفع عذاب و غضب الهی مساله ای است، دوری از خدا و فرصتی هم که از دست داده ایم مسئله دیگریست.

یکی از ابزارها و وسوسه های دائمی شیطان برای نفس مومنین، همین وعده دادن به لطف و کرم خدای تبارک و تعالی است؛ قطعا غفران و پرده پوشی الله و خدای عالم، شامل حال بندگان خواهد شد، اما اگر در حال گناه بمیریم چه؟! اگر این وعده ها باعث کفر ما بشود چه؟! برنامه شیطان و تدبیر او رفته رفته ما را از حال اتکا به کرم الهی به حال پرده دری و بی تفاوتی خواهند کشاند.

پس باید به دستور قرآن عمل کنیم و حتی یک قدم هم با شیطان همراه نشویم.

وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ‏ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ [3]

بندگان مومن به خدا در قدم اول هیچگاه قصد انجام چندین گناه با هم نمی کنند و با خود می اندیشند:

 این بار و فقط یکبار انجام می دهم و تمام می شود اما خدای متعال تحذیر می دهد که حتی به قصد یکبار انجام دادن هم با شیطان همراه نشوید، چرا که او شما را غوطه ور در گناه رها می کند.


2.  2. در این فقره از خدا می خواهیم که بابت معاصی که انجام داده ایم ما را به شلاق نقمت خود تنبیه نکند.

اما نقمت یعنی چه؟! نقمت خدا چیست؟!

در حدیث است که امام صادق (ع) نقل کرده که فرمود: محرم وقتى صیدى را بکشد جزایى به گردنش مى‏آید که باید آن را به مسکینان تصدق دهد، و اما اگر بار دوم چنین کند کفاره‏اى بر او نیست، و خداوند از او انتقام مى‏ستاند،

 و مقصود از انتقام همان نقمت‏ و عذاب آخرت است‏.[4]

 

نقمت در لغت به معنای انکار و فراموشی گفته شده است[5] اگر گفته می شود خدا انتقام میگیرد، یعنی خدای متعال بوسیله عذاب و سختی هایی که به بشر می دهد باعث فراموشی و رفع آن لکه سیاه از لوح نفس انسان می شود.

هیچگاه نباید عذاب را ظلم پنداشت، بلکه عذاب و سختی هایی که برای انسان وجود دارند صرفا برای پاک و طاهر شدن انسان قرار گرفته اند.

همچون فرد مریضی که به مواد مخدر اعتیاد دارد، این فرد باید از خویش انتقام بگیرد، انتقام گرفتن وی این چنین اس که باید آنقدر به خود سختی بدهد تا پاک و طاهر بشود.

حالا که ما از خدای می خواهیم {لاتَضرِبنی بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ} یعنی اینکه ما را پاک بنما اما نه با عذاب آخرت و سختی های جهنم بلکه ما را در همین دنیا و با سختی های دنیا پاک بگردان...

3.   3. خدایا مرا از موجبات و علت و آنچیزی که باعث سخط و خشم و غضب توست دور بگردان.

مضمون این دعا باعث می شود که اگر سند هم نداشته باشد صحتش مورد اطمینان باشد؛

 

ثواب و عقاب

برخی گمان می کنند که ثواب و عقاب همانند جایزه هایی است که در مقابل یک کار خوب به یک دونده و یا مسابقه دهنده می دهیم، اما این تصویر کاملا غلط می باشد. ثواب و عقاب اثر مستقیم عمل ماست، یعنی اگر دروغ میگویم همین دروغ گفتن باعث آتش شدن نفس ما می شود، اگر صدقه می دهیم، اگر به کسی کمک می کنیم، همین صدقه دادن و کمک کردن باعث ساخته شدن بهشتی زیبا و مملو از نعمت برای ما خواهد شد نه اینکه در مقابل کاری که کرده ایم به ما چیزی داده شود.

در اصطلاح اهل علم باید گفت که ثواب و عقاب اثر تکوینی خود عمل است نه اثر تشریعی و قراردادی عمل انسان ها

حال دوباره به مضمون دعا بر میگردیم، از خدا می خواهیم که ما را از علت غضب خود، یعنی گناه ، یعنی بدی، یعنی فسق دور بکند، چرا که این عمل ماست که غصب الهی یا همان عذاب را در پی دارد و اینها دو مسئله جدا از هم نیستند.

 

4.   4.  از ابتدای دعا نگران خذلان از جانب خدا بودیم، اکنون که پایان دعاست، از معبود خویش می خواهیم که به لطف بی نهایتی که به ما دارد ما را نصرت دهد و ما را رها نکند تا مخذول دو دنیا نشویم، چرا که بخوبی می دانیم اگر خدا دست کسی را نگیرد هیچکس نمی تواند کمک بکند

یا رب نظر تو بر نگردد...



[1] سوره آل عمران آیه 3

[2] سوره فرقان آیه 29

[3] سوره انعام آیه 142

[4] تهذیب شیخ طوسی، به نقل از المیزان علامه طباطبایی ج6ص213

[5] مفردات راغب

ناصر قیلاوی زاده