خوانشی نو در آئینه حوزوی

ناصر قیلاوی زاده

خوانشی نو در آئینه حوزوی

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

بنام نامی مادر

مرحوم قاضى نقل مى‏فرمود که: روزى در محضر آقا حاج سید مرتضى کشمیرى براى #زیارت‏ مرقد حضرت اباعبداللَّه الحسین‏ علیه السلام از نجف اشرف به کربلاى معلا آمدیم و بدواً در حجره‏اى که در مدرسه بازار بین الحرمین بود وارد شدیم. این حجره منتَها إلیه پله‏هایى بود که باید طى شود. مرحوم حاج سید مرتضى در جلو و من از عقب سر ایشان حرکت مى‏کردم، چون پله‏ها به پایان رسید و نظر بر در حجره نمودیم، دیدیم مقفل (بسته) است.

مرحوم کشمیرى نظرى به من نموده و گفتند: مى‏گویند هر کس نام مادر حضرت #موسى را به قفل بسته ببرد، باز مى‏شود، مادر من از مادر حضرت موسى کمتر نیست، و دست به قفل برده و گفتند: یا فاطمه و قفل باز را در مقابل ما گذاردند، و ما وارد حجره شدیم.[1]

امشب شب زیارتی حسین بن علی است، یعنی در این شب به زائران کوی حسین نظری دیگر دارند.

علت چیست، نمی دانیم. اما از وقایع آن روز عظیم معلوم میگردد که قفلی از راه کسی گشوده نمی شد مگر به نام مبارک #ام_ابیها، ام الحسن و الحسین...

اول کسی که بواسطه مادر سادات رهنما به خیر شد حر بن یزید ریاحی بود....

در آن قیامت دو همراه و دو برادر هم دست به دامان فاطمه زهرا سلام الله علیها شدند، دو نوگل زینب کبری سلام الله علیها بودند که مایه روسپیدی زینب شدند...

اما در آن صحنه محشر هیچ شهید مثل عباس بن فاطمه از مادرش برآت نگرفت، یک صحرا را مشحون از #عطر_یاس کرد...

یا حسین بن علی؛

میان خود و این شهدا هر چه می گردم سنخیتی نمی یابم، پس من و این شب چگونه باید متوسل باشم؟!
آری در آخرین لحظات حیات شنیده ام که به شمر وعده شفاعت مادر داده ای؟!

آری یابن رسول الله چنین است؟!

شمر که توبه نکرده بود!

شمر که بر جایگاه بوسه رسول الله بنشسته بود!

شمر که مایه ارهاب خیام بود!

با این اوصاف خود را لایق شفاعت می بینم، آری پسر حیدر

قفل شهادت ما را هم امشب بنام مادرت وا کن...

السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى‏ عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن‏ و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

 

 



[1] رساله لب اللباب

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

صلوات شعبانیه

یکی از ادعیه که دائما مستجاب می شود دعای شریف صلوات است، اللهم صلی علی محمد و آل محمد

این دعا و ذکر شریف از جهت اینکه همیشه با رضایت خالق همراه است باعث بهجت و نشاط روحی مومنین می شود.

و البته خود بندگان خدا هم بخاطر اینکه عملی انجام داده اند که مطابق خواست خدای عالم بوده و موافقیت وی را کسب کرده اند بیشتر از همیشه مسرور خواهند بود.

حضرت آیت الله جوادی حفظه الله می فرمودند:

((چرا تأکید شده قبل و بعد از دعاها صلوات بفرستیم؟ تفاوت صلوات ‏فرستادن خدا بر پیامبر اکرم‌(صلی الله علیه و آله و سلم) و بر مؤمنان ‏چیست؟

معنای صلوات بر آن حضرت این است که: خدایا رحمتت را بر پیامبر و آل او نازل ‏فرما. وقتی رحمت بر حضرت نازل شد به دیگران هم می‌رسد چون او مجرای فیض است ‏و اگر بخواهد خیری به دیگران برسد باید به عنوان رحمت خاصه، نخست بر حضرت نازل ‏شود و سپس به دیگران برسد.

علی‌(علیه السّلام) می‌فرماید: دعا یا حاجت خود را محفوف (در بر گرفته و ‏پیچیده) به صلوات بر رسول خدا کنید؛ زیرا صلوات بر حضرت دعایی مستجاب است و ‏چون به همراه صلوات حاجت خود را خواسته‌اید، خدای سبحان چنین نیست که یکی از ‏دو حاجت را بر آورد و دیگری را رد کند[1].‏

 

امام سجاد(علیه السّلام) در صحیفه سجادیه، روش دعا کردن و حاجت خواستن را ‏به ما می‌آموزد؛ در بسیاری از فقرات ادعیه آن حضرت، صلوات به چشم می‌خورد، هر ‏مطلبی را که از خدا می‌خواهد قبل یا بعدش صلوات است، چون خدا در پرتو صلوات ‏دعای همراه آن را نیز مستجاب می‌کند.[2]))

با این پیش زمینه ذهنی به دعای صلوت توجه بکنیم، از خدای بی نیاز عالم استدعا می کنیم که به بهترین بندگان خویش که در عالی ترین درجات قرب هستند، درود بفرستد و همین درود بر آنها باعث می شود بندگانی که طلب این دعا را داشته اند مورد عنایت و توجه قرار بگیرند.

در این ماه شعبان که ماه رسول خداست و ایام شریف و با برکتی هم هست، خود اهل بیت به ما دستور به صلوات خاص داده اند، صلوات شعبانیه، این صلوات ابتدا به معرفی و درود بر پیامبر و خاندان پاکش پرداخته و سپس در بند نهایی به طلب حاجت خویش ما را راهنمایی می نماید

شروع صلوات:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلَائِکَةِ وَ مَعْدِنِ الْعِلْمِ وَ أَهْلِ بَیْتِ الْوَحْیِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ الْفُلْکِ الْجَارِیَةِ فِی اللُّجَجِ الْغَامِرَةِ یَأْمَنُ مَنْ رَکِبَهَا وَ یَغْرَقُ‏ مَنْ‏ تَرَکَهَا الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللَّازِمُ لَهُمْ لَاحِقٌ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ- الْکَهْفِ الْحَصِینِ وَ غِیَاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَکِینِ وَ مَلْجَإِ الْهَارِبِینَ وَ عِصْمَةِ الْمُعْتَصِمِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَاةً کَثِیرَةً تَکُونُ لَهُمْ رِضًا وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَدَاءً وَ قَضَاءً بِحَوْلٍ مِنْکَ وَ قُوَّةٍ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبِینَ- الْأَبْرَارِ الْأَخْیَارِ الَّذِینَ أَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ وَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُمْ وَ وَلَایَتَهُمْ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد

در میانه صلوات دعا برای خودمان را بهمان یاد می دهند و می فرمایند اینچنین برای خویش دعا کنید:

وَ اعْمُرْ قَلْبِی بِطَاعَتِکَ وَ لَا تُخْزِنِی بِمَعْصِیَتِکَ وَ ارْزُقْنِی مُوَاسَاةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ بِمَا وَسَّعْتَ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ وَ نَشَرْتَ عَلَیَّ مِنْ عَدْلِکَ وَ أَحْیِنِی‏[3] تَحْتَ ظِلِّک‏ وَ هَذَا شَهْرُ نَبِیِّکَ سَیِّدِ رُسُلِکَ شَعْبَانُ الَّذِی حَفَفْتَهُ مِنْکَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ الَّذِی کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَدْأَبُ فِی صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ فِی لَیَالِیهِ وَ أَیَّامِهِ بُخُوعاً لَکَ فِی إِکْرَامِهِ وَ إِعْظَامِهِ إِلَى مَحَلِّ حِمَامِهِ اللَّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَى الِاسْتِنَانِ بِسُنَّتِهِ فِیهِ وَ نَیْلِ الشَّفَاعَةِ لَدَیْهِ اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْهُ لِی شَفِیعاً مُشَفَّعاً وَ طَرِیقاً إِلَیْکَ مَهْیَعاً وَ اجْعَلْنِی لَهُ مُتَّبِعاً حَتَّى أَلْقَاهُ‏[4] یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَنِّی رَاضِیاً وَ عَنْ ذُنُوبِی غَاضِیاً قَدْ أَوْجَبْتَ لِی مِنْکَ الرَّحْمَةَ وَ الرِّضْوَانَ وَ أَنْزَلْتَنِی دَارَ الْقَرَارِ وَ مَحَلَّ الْأَخْیَار

با توجه به اینکه خود میزبان این ماه این دعا را به ما آموخته قطع بدارید که خودشان نیز اجابتش را نیز بعهده دارند.

التماس دعا

 



[1] نهج البلاغه حکمت 361

 

[2] درس اخلاق آیت اله جوادی 26/2/1394

[3] ( 8)- و أحییتنى: ب و ج

[4] ( 9)- ألقاک: ب و هامش ج

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم
مسئله امروز
انّى لَمْ‏ اخْرُجْ‏ اشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً وَ انَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْاصْلاحِ فى امَّةِ جَدّى
امروز بیست و هشتم رجب است یعنی همان روزی که مطابق نقل تاریخ امام  علیه السلام خائفا از مدینه خارج شدند؛ و پنج روز بعد در سوم شعبان یعنی درست در روز میلاد مبارکشان به ام القرای جهان اسلام رسیدند و سالروز میلادشان را منشا حرکت دائمی بشریت قرار دادند...
پیرامون برخی جمله ها سالهاست که  و اسلام شناسان صحبت کرده و نکات ذی قیمتی از آن استخراج می کنند. اما این جملات الهی و نورانی بدون کمترین فرسایش، همچنان روز اول حرارت و اثر گذاری دارند.
نکته ای که در این وجیزه می خواستم به آن اشاره کنم، عدم حسن سلیقه ای است که در بررسی این دست سندهای تاریخی داریم که باعث می شود در سبک زندگی خویش آنگونه که شایسته است متذکر نشویم.
همه می دانیم که نحوه بیان و شیوه انتقال مطلب در اثر گذاری مسئله به اندازه خود می تواند دارای اهمیت باشد، چه بسا مطلب حقی که به شیوه نادرست ارائه شده و هیچگاه جایگاه اصلی خود را نیافته است. در پی همین اهمیت است که یکی از شاخه های اصلی  فعلی مسئله ارتباطات است.
باید در مورد أسناد، خصوصا روایات تاریخی ملاحظه زمان صدور آنها بشود و حوادث، پیش گویی ها، تذکرات و تحلیل های ائمه در همان تاریخ صدور مورد عنایت قرار بگیرد.
در این صورت تا رسیدن به آن واقعه، زمان ارزیابی و مقایسه ای برای مخاطب حاصل می شود و همین امر باعث جریان یافتن بینش دینی جدید در حیات مومنین خواهد شد.
در توضیح کلام بالا همین امروز را یعنی 20 رجب را مثال می زنیم، جمله ای را که همیشه در ایام عزای ابی عبدالله مکررا می شنویم، امام سوم شیعیان در این روز خطاب به محمد بن حنفیه برادر بزرگوارشان نوشته اند:


انّى لَمْ‏ اخْرُجْ‏ اشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً وَ انَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْاصْلاحِ فى امَّةِ جَدّى
من برای جاه طلبی و مقام طلبی یا افساد و ظلم قیام نمی کنم، بلکه تنها و تنها برای اصلاح در امت جد خویش رسول الله قیام می کنم.
اگر ما این جمله را و این شرایط را در این زمان که قریب 5ماه پیش از وقوع آن حادثه عظیم و مصیبت عظمی است بررسی و یادآور شویم و بدانیم که ماجرای کربلا و حرکت امام حسین که حرکت انفجاری و آنی نبوده بلکه با برنامه ریزی و هدفمند انجام شده،
و بدانیم یزید این زمان و عمر سعد این زمان را باید پیدا کنیم،
و بدانیم باید 5 ماه قبل از واقعه عاشورا دغدغه آن روز عظیم را داشته باشیم یعنی در تمام زندگی خویش در پی عوامل انحراف و لغزش خویش بشریتیم... اگر اینها را بدانیم و اینگونه عمل بکنیم؛
آیا بازهم به همین سادگی از کنارش عبور خواهیم کرد؟!
آیا بازهم محرم ما یک دهه سینه زنی و شام خوردن می شود؟!
آیا عمل ما صرفا پیراهن مشکی و هیات رفتن می شود؟!
یا اینکه در چنین حالی این جمله برایمان معنا پیدا می کند که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا
همین مسئله را در مورد وقایع فاطمیه بررسی کنید و تامل بنمایید که اگر متصل به ایام رحلت رسول گرامی اسلام ماجرای ثقیفه مورد تاکید قرار گیرد چه تاثیرات شگرفی در فضای دینداری ما می گذارد...
*نکاتی در راستای دغدغه ای که مطرح شد وجود دارد که إن شاء الله در روزهای آتی اشاراتی به آنها خواهیم داشت.

روایت مذکور در کتاب لمعات الحسین صفحه 16 و در کتب شهید مطهری ذکر شده است.
تاریخ حرکت ابی عبدالله هم در کتب تاریخ بسیار متواتر بین 28 و 27 رجب ذکر شده است.

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

طنز-اخلاق

حضرت علی علیه السلام در وصایایی که به فرزند خود محمد بن حنفیه دارند ایشان را نسبت به دوستان تذکر می دهند و می فرمایند:

{با سوء ظن‏ و بدگمانى برادر دینى خود را ترک مکن و با او قطع ارتباط منما پیش از آنکه در موضوع مورد نظر تحقیق کنى و عذر دوستت را استماع نمائى.}

و اما بعد؛

از شهرستان با ماشین به طرف قم حرکت کردم، معمولا توی این سفرا که ماشین شخصی همراهمون هست اگر دوستان جابجایی، چیزی داشته باشند انجام میدیم.

یکی از دوستان سبزی خورشتی داشت، دیشب از پدرش گرفته بودم و الان سر ظهر بود که دیگه نزدیکای خونشون توی قم رسیده بودم. سبزی ها برای اینکه خراب نشه از چند روز قبل تو فریزر بودند و باید سریع هم به فریزر می رسیدند که از بین نرن، فک کنم یه 60 باری باهاش تماس گرفتم، هرچی هم زنگ می زدم جواب نمی داد، 4-5 دقیقه به خونشون مونده بود و مردد بودم که چیکار کنم که یهوو یه پیامک برام فرستاد(تصویرش رو هم میبینید) که: 

{اگر میتونستن جواب میدادن بسه دیگه! پیام بذارید!}

اینجا بود که دقیقا معنی(یه سطل آب یخ روم خالی کردن) رو متوجه شدم.

حالا من مونده بودم از طرفی سبزی ها خراب میشد، از طرف دیگه این پیام رسیده بود، توی ذهنم تحلیل می کردم، آخه چرا همچین پیامی می تونه فرستاده باشه، ما که خیلی با هم نزدیکیم!

تمام احتمالات ممکن رو بررسی کردم؛

1. به شدت مریضی به حدی که خانوادش بالاسرش تو درمانگاهن و من هی زنگ میزنم و الان این پیام رو خانومش فرستاده

2. سر کلاس در حین تدریسه و موبایلش دست شاگرداشه که این پیام رو فرستادن(جدی یا شوخی)

3. گوشیش جایی جا مونده و اون که گوشی پیششه اعصابش خورد شده و...

4. خودش اعصابش بهم ریخته و این پیام را فرستاده

راستش بیشتر از همه احتمال اول برام پررنگ بود، چون سابقه مریضیش زیاده ولی بازم انتظار نداشتم که چنین برخوردی بکنه، آخه برای کار خودم که زنگ نمی زنم، فردا خودش میخواد قرمه سبزی بخوره نمیشه، بیا و خوبی کن...

کم کم میخواست این حرفا بیاد تو ذهنم که اصلا ولش کنم تا خودش زنگ بزنه اینطور احترامم هم بیشتر حفظ میشه و تازشم یه تاکسی میگره میاد از در خونه میبره، بمن چه که وقتم رو الکی بذارم بعدشم اینطور پیامک بفرسته و...

تو همین احوال بودم که یاد حرف استادمون افتادم، همیشه می فرماد:

 از افعال و کلام مردم برداشت نکنید، صبر کنید تا مطمئن بشید اون چیزی که مد نظر مخاطبتون هست را کامل فهمیدی، تحلیل نکنید.

دیگه رسیده بودم در خونشون با خودم گفتم که؛ این حرفا رو ولش کن باید این سبزی ها رو برسونم بهش، هر طور که شده، ناراحتم شد که شد عیب نداره، من باید اینا رو برسونم، مگه اینکه خودش بگه نمی خوامشون...

که یهو فکری مثل برق از سرم گذشت، آره، خودشه، عادل، تماس گرفتم با داداشش که الحمدلله جواب داد و ماجرا را براش گفتم که سبزی ها یخشون داره آب میشه و... آخر سر هم گفتم که انگار گوشیش دست کسی هست که یه پیامکی فرستاده-البته نگفتم چی فرستاده- هیچی دیگه چند دقیقه گذشت و ما هم رسیده بودیم در خونشون، زنگ زدیم و خانوادش اومد و سبزی ها رو گرفت.

داشتیم سوار ماشین میشدیم  تا بریم که خودش تماس گرفت، بعد احوال پرسی و اینا بهش گفتم، شیخ این چه پیامکی بود پس؟! با تعجب گفت که: (من اصلا پیام نفرستادم، تو اصلا بهم زنگ نزدی)

تو حالت اغما بودم که رفتم سراغ موبایل فاخر و شریفم-N73-، نگاهی انداختم دیدم که بله! یه سوتی دادیمه! در حد الکلاسیکو...

بخاطر شباهت فامیلی دوستم با حاج آقا پناهیان، اون 60 تا تماسی که گرفتم با ایشون بوده و...

سعی کردم به کسی چیزی نگم، الان هم شما نشنیده بگیرید و دو نکته رو خاطرنشان بکنید:

1. سعی کنید شماره ها رو به دقت ثبت و ضبط بکنید

2. تا مطمئن نشدید یه کسی کاری رو انجام داده و منظورش از اون کار چیه هیچ وقت نسبت به اون قضاوت نکنید

حالا دوباره اون حدیثی که اول یادداشت بود رو میارم تا بهتر باهاش ارتباط برقرار بکنیم.

{با سوء ظن‏ و بدگمانى برادر دینى خود را ترک مکن و با او قطع ارتباط منما پیش از آنکه در موضوع مورد نظر تحقیق کنى و عذر دوستت را استماع نمائى.}


ناصر قیلاوی زاده

سم الله الرحمن الرحیم
آزاد سازی نبل و الزهرا سرور و شادی زیادی در دل دوستان و محبین محور مقاومت ایجاد کرد. در پی شنیدن اخبار شکستن این حصر ناخودآگاه یاد حال و هوایی که از شکستن حصر آبادان تعریف می کنند افتادم.
حصر آبادان در آبان سال 59 اتفاق می افتد در حالی که کمتر از دو ماه از جنگ گذشته است. عراقی ها که پس از احاطه به حاشیه اروندرود و قطع راه های ارتباطی آبادان با ماهشهر و اهواز در پی تصرف کامل آبادان بودند تا در پرتو آن قرارداد 1975 الجزایر را ملغی و اروند رود را ضمیمه خاک عراق اعلام کند.
در همین ایام بود که پیام عجیب و دستوری امام خمینی خطاب به تمامی فرماندهان نظامی صادر شد که "حصر آبادان باید شکسته شود".
شکستن حصر آبادان که اخلال گری بنی صدر به تعویق می افتاد بالاخره در مهر 60 به ثمر نشست و پیامدهای عجیب این پیروی از ولایت تا چند سال در جبهه های جنگ ادامه داشت.
به اذعان کارشناسان نظامی طلیعه دستیابی به پیروزی های بزرگ در عملیات های طریق القدس، فتح المبین و الی بیت المقدس، همین عملیات شکست حصر آبادان یا همان عملیات ثامن الائمه بود.


اکنون با شکستن این حصر ظالمانه که چیزی شبیه شعب ابی طالب برای شیعیان این منطقه رقم زده بود امید هست فتح المبینی در خور کرامت خدای متعالی در پیش داشته باشیم.
فتح المبین نامی همراه با حس خوب است برای ما، همان فتح المبینی که خدای متعال در قرآنش به خود نسبت می دهد و می فرماید: (انا فتحانا لک فتحا مبینا)
فتح وپیروزی را خدای متعال به خود و جنود خود نسبت می دهد و به مسلمانان یاد آوری می کند که شما عمل کردید ولی "نبل و الزهرا را خدا آزادکرد" نکند فراموش کنید، 
نمی دانم؛ "ممد" نبل و الزهرا کیست؟! نمی دانم باید برای که بخوانیم "نبودی ببینی" "نبل و الزهرا آزاد گشت"؟!
ولی خوب می دانم که حصر آبادان منجر به طریق القدس و الی بیت المقدس شد، و الان خیلی نزدیکتریم به بیت المقدس
رزمندگان مهدی فاطمه بگوش باشید، تا بیت المقدس فاصله ای نداریم.
إن شاء الله عملیات الی بیت المقدس در راه است...
این آزادی مرهون جان عزیزانمان است.
هدیه به شهیدای اخیر دیار خون و عشق و آتش
#شهید_هیودی
 حاجیوند_قیاسی

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم


"بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

‏ به حسین فرزند على امیر المؤمنین علیهما السّلام از سوى شیعیان او و پدرش امیر المؤمنین علیهما السّلام امّا بعد، براستى که همه مردم به انتظار تو هستند، و رأى و نظرى جز تو ندارند، پس بشتاب، بشتاب اى فرزند رسول خدا، باغات و بوستانها سر سبز و میوه‏ ها رسیده، و زمین پر از گیاه و درختان‏ برگ بر آورده‏ اند"[1]

تمامی شیعیان و محبین حسین بن علی بن ابی طالب این جملات را شنیده و می دانیم چه معنی دارد؟!

می دانیم گفتن این جملات و بیان چنین حالاتی گره گشای امر فرج مولایمان نخواهد بود، چه بسا شنیدن دوباره این جملات او را خوشایند هم نباشد و صد البته باید ما را بیش از پیش از خودمان ترسان کند که نکند ما هم، امام زمان را برای رفاه خود می خواهیم...

 

چند روز پیش پیام مقام معظم رهبری(حفظه الله) به اجلاس سراسری نماز به صورت علنی به دست همگان رسید، ایشان در این پیام موجز و خلاصه نکات ارزنده ای بیان فرمودند. 

دانستن روش بیان معارف ایشان  در درک عمیق تر از کلماتشان ما را بسیار کمک می کند، حضرت آقا همیشه فواید و محاسن عمل مورد نظرشان (چه عمل عبادی مثل نماز، چه اعمال دیگر مثل شرکت در انتخابات و مسائل اقتصادی) را بیان می کنند، این نحوه نگرش ایشان حاکی از این مسئله است که برای جریان یافتن یک آرمان و ایده باید ثمرات ملموس و عینی به مخاطبین نشان داد که بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند، از این مسئله بگذریم که محور اصلی نیست. 

اما اشارت مهم ایشان در پیام[2] کوتاهشان:

همگانی شدن احساس مسئولیت در قبال مسئله نماز

تعبیر بکنید(مردمی شدن، حضور مردم در صحنه عبادت، ترویج امر به معروف به صورت عملیاتی نه تئوری)

مسئولین و صاحب نفوذان در هر مقام و مرتبه ای که هستند قدمی اجرایی برای تحقق نماز بردارند.

تعبیر بکنید(مسئولین باید دغدغه مند باشند، نهادهای حکومتی در این  مسئله شانه به شانه مردم باشند، کار اجرایی بکنید نه همایش و...)

یکی از مهمترین راههای مقابله با تهاجم فرهنگی از طریق نماز است.

تعبیر بکنید(نماز برای گوشه خانقاه نیست، ارتباط با خدا، ارتباط با خلق را سامان می دهد، مقابله با تهاجم فرهنگی از طریق اصلاح نفس)

در این کار به کم بسنده نشود و زیاده خواه باشید

تعبیر بکنید(همیشه نگاه حداکثری داشته باشید خصوصا مسائل معنوی، امید به ثمر نشستن داشته باشید، برای همه برنامه داشته باشید)

نماز را بجا بیاورید نه اینکه نماز را قرائت بکنید

تعبیر کنید(باید نماز اقامه شود، دینداری سطحی نداشته باشید، دنبال به هدف رسیدن نماز باشید نه انجام برای رفع تکلیف)

دلهره

بگذریم از اینکه طوبای کلام حضرتشان همانند قرآن از هر شاخه اش دُر می ریزد و اعجاز بیانشان سبب سهل شدن فهم معارف والا شده است،

اما آنچه باعث نگرانی شده این است که با گذشت چند روز از صدور این پیام؛ هیچ اتفاقی نمی افتد، عادت کرده ایم به اینکه ایشان بخواهند و ما بشنویم، برایمان سخت نیست به اینکه رهبرمان ابراز دغدغه بکنند و ما نهایتا در جای نرم خویش کمی گرم تر شویم.

بسیار نگران کننده است که رهبر جامعه درخواستی چنین علنی، خصوصا در مسئله ای که خوبی و نکوئی اش را،

هم عقل تایید می کند و هم نقل؛ هم سنتی متسنن به آن است و هم مدرن آرامش خویش را به او می داند، آنگاه چنین آسوده از کنارش عبور میکنیم.

مسئله نماز مسئله ای نیست که حتی معارضی در اختلاف قرائت از آن وجود داشته باشد و

اگر فقط این آیه از قرآن در باره آن آمده باشد که: إِنَ‏ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ[3]

ما را بس است که هیچ کاری را بر آن در اهمیت و اولویت مقدم نکنیم، اما چنین ساده هم از نماز و هم از پیام ولی در باره آن می گذریم.

مخاطب اصلی این سخن، اول بدنه متدین ما خصوصا مسئولین و صاحب نفوذان، تریبون داران و اثرگذاران است، کسانی که بسیاری از اوقات به شهادت واقع، خواسته های رهبری برایشان تصنعی شده، در این حد که بشنوند و مانند تاریخ دانان صرفا نقل کنند و بگذرند.

نگران کننده است که مهمات رهبری و دستورات و خواسته های ایشان درجه اهمیتی بیش از شنیدن اخبار در کنار ناهار نداشته باشد.

این مسئله که مبین تغییر در اولویت بندی های حقیقی افراد است، نشان از این دارد که نگاه به مدیر جامعه تنزل پیدا کرده است و این یعنی "باغات بستان ها سر سبز و میوه ها رسیده است" ولی دلمان هنوز نرسیده است.

حادثه کربلا میوه دینداری غیر دردمندانه بود، ثمر امام محوری زبانی،

هیهات که نباید فراموش کرد؛ بهای ساده انگاری دین و ولایت خون حسین بن علی شد...

اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنَا وَ غَیْبَةَ إِمَامِنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ تَظَاهُرَ الْأَعْدَاءِ عَلَیْنَا وَ وُقُوعَ الْفِتَنِ بِنَا فَفَرِّجْ ذَلِکَ اللَّهُمَّ بِعَدْلٍ تُظْهِرُهُ وَ إِمَامِ حَقٍّ نَعْرِفُهُ إِلَهَ الْحَقِّ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِین‏[4]

 



[1] : لهوف‏، ترجمه از میر ابوطالبى، ابوالحسن‏، صفحه93

[2] 6 بهمن 1394 به اجلاس سراسری نماز

[3] سوره عنکبوت آیه 45

[4] مفتاح الفلاح شیخ بهایی، باب اول ، فصل فی النیه

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

ادبیات مقام معظم رهبری پیرامون #تاریخ معاصر ایران را که بررسی می کنیم اشارات متعددی به تاریخ دویست ساله اخیر دارد.

حوادث مشروطه و دموکراسی در ایران، حوادث انقلاب ها و جریانات سیاسی اجتماعی همه و همه مربوط به تاریخ معاصر ایران می باشند اما چه چیزی است که باعث شده که این سیاستمرد اسلام به #تاریخ_دویست_ساله اشاره بکند؟! به تاریخی که از زمان قاجار تا قبل انقلاب اسلامی ایران ادامه دارد.

برای پاسخ به این سوال به سراغ اولین کسی می رویم که جرقه های انقلابی گری را برای مقام معظم رهبری روشن کرد،

 همان جرقه های کوچکی که اکنون روشنایی بخش به جهانی شده اند،

 به سراغ شهید سید مجتبی نواب صفوی همو که سالیانی است دل مرا با خود به گلدسته های همراه خود برده،

 به همان گلدسته هایی که ارتفاعشان از بلندای روح معرفتی وی سرچشمه گرفته بود،

زمانی که #علامه_امینی (رحمه الله علیه) به او می فرماید که من متکفل امور سفر شما به نجف می شوم تا ادامه درس و تحصیلتان بشوید، شجاعانه و از روی بصیرت چنین پاسخ می دهد که:

{این روزها بحث پیمان نظامی برای باز کردن راه نفوذ آمریکاست
ما باید فریاد بزنیم
مانع این کار بشویم
اسلام سرباز و درسخوان دارد
اسلام اما سگ ندارد که پاچه ی دشمنانش را بگیرد

ما می خواهیم سگ اسلام باشیم و پاچه مستکبران را بگیریم...}

دو نکته اساسی از کلام این الگوی همیشگی مردان الهی به چشم می خوره

یکی اینکه تشخیص بسیار #ظریف #نفوذ در زمانی داد که خیلی ها نهایت دغدغه شان قهوه و سیگار بود داد...

دوم اینکه تقوای بسیار عالی داشت، اینکه از درس و کتاب، از اسم و رسم بگذرد کسی کار آسانی نیست، در حوزه های درسی و اجرایی بسیارند افرادی که حاضر به این مجاهده نیستند.

و در آخر می گوییم که:

سلام بر آن پیشاهنگ جهاد و شهادت...





پ.ن: برای مشاهده برخی کلامات مقام معظم رهبری در این باره به سخنرانی 1391/14/3  ایشان مراجعه شود.


ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا...

هر چه شناخت نسبت به جامعه عمیق تر می شود، انسان به عمق معارف اجتماعی اسلام، مومن تر می شود

به برکت این ماه، ماه بهار قرآن، انس بیشتری با معجزه باقی پیامبر اسلام، این نعمت بی بدیل الهی... حاصل می شود، معدن علمی که چون نار موسی هر چه از آن مستفیض شوی فزونی می یابد..

پراکنده گویی نمی کنم، آیه را هم به سبک مراسمات صبحگاه به نحو تشریفاتی ذکر نکردم.

فلسفه خلقت انسان و نزول شرایع آسمانی، برای انسانِ در خلوت نیست(بخوانید دین داری فردی)، خدای متعال دستوراتش برای اجرای عمومی و فراگیر شدن نازل شده است(تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر)، آری از فرد شروع می شود ولی هدف نهایی جامعه است، دستور، چنگ زدن به حبل الله است؛ اما در انتها می فرماید: جمیعا

اندکی تامل!!

آیا امیرالمومنین پس از غصب خلافت نمی توانست به گوشه از مملکت اسلامی رفته و حکومت منظور نظر خود را تاسیس کند؟

می تواند اما آنچه خدا می خواهد همراه کردن مردم و وحدت امت اسلامی است وگرنه علی به تنهایی مسیری را برود که فضلی نیست...

امام رضا (ع) می فرماید:

إنَّما جُعِلَ یَومُ الفِطرِ العِیدَ لِیَکونَ لِلمُسلِمینَ مُجتَمَعا یَجتَمِعُونَ فیهِ و یَبرُزونَ لِلّهِ فَیُمَجِّدُونَهُ عَلى ما مَنَّ عَلَیهِم فَیَکُونُ یَوْمَ عِیدٍ وَ یَوْمَ اجْتِمَاعٍ وَ ....فَأَحَبَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَکُونَ لَهُمْ فِی ذَلِکَ مَجْمَعٌ یَحْمَدُونَهُ فِیهِ وَ یُقَدِّسُونَهُ...

عجیب است! نماز که ارتباط بشر با خداست و بنا بر ارتباط قلوب بندگان با خالق واحد است، خدای متعال افضلش را در جماعت قرار می دهد...

گاهی اوقات از خود نماز کوتاه می کند و بجای آن سخنرانی -آنهم از نوع سیاسی اش-  قرار می دهد...

ماه رمضان پس از یک ماه بندگی و ریاضت کشیدن برای مسلمین عید قرار می دهد، عیدی که فلسفه اش نشان دادن مجد و عظمت و عزت مسلمین است...

و اعتصموا به حبل الله جمیعا...

حبل الله الولایه

 

 

پ.ن: ترجمه روایت امام رضا (ع):

روز فطر را بدان جهت عید کرده ‏اند که مجتمع مسلمانان باشد و مسلمانان در این روز اجتماع کنند و از شهر خارج شده و بصورت دسته جمعی به صحرا روند و خداوند را بپاس آنکه بر ایشان منّت گذارده به بزرگی یاد کنند. پس روز عید قرار داده شد و روز اجتماع و گرد آمدن مسلمین که یک دیگر را ببینند، و از احوال یک دیگر باخبر باشند و ... پس خداوند عزّ و جلّ خواست که در آن برای مسلمانان مجمعی باشد که آنان گرد هم آیند و خدا را حمد کنند و تقدیس نمایند.

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحیم الرحیم

من یتق الله یجعل له مخرجا

در این روزها دو مساله اساسی ذهن #امت_حزب_الله و انسان های دلسوز ایران را درگیر کرده است.

با الهام گیری از نوشته های این ایام چند خطی را برای شما یادداشت می کنم.

خدای متعال در جاهای مختلفی از قرآن به مومنین اشارات دارد:
من یتق الله یجعل له مخرجا
اگر تقوای الهی پیشه کنید برای شما راه خروج از گرفتاری ها را مهیا می کنیم.

دو سه روزی هست که صفحات دنیای مجازی دو مسئله را تیتر خود می بینند:
از طرفی هشتگ #رستاخیز_را_تحریم_میکنیم.
از طرفی هشتگ#تحریمیم_میفهمی
چند نکته در این خصوص رابطه این دو جریان با یکدیگر و البته اصل مسئله #رستاخیز:

1. تجربه نشان داده در چنین مواردی اتفاقا تحریم باعث ترویج شده است، یاد بیاورید تحریم فیلم #گشت_ارشاد رو که متاسفانه بدون علم و آگاهی از تریبون نماز جمعه اون مسائل رو پیش آورد...

2. رستاخیز جز در جشنواره سی و دوم اکران نشده بنابراین به طور قطع قاطبه تحریم کنندگان ندیده اند فیلم را و#بر_شنیده_ها_حکم_کرده_اند

3. رستاخیز فیلمی مربوط به دولت قبل است پس جز اکرانش چیزی به آقای علی جتنی مربوط نیست...

4. علت اصلی عمده انتقادات به فیلم با رمز توهین به امام حسین می باشد، حال آنکه غالب مسائل هیچ ربطی به توهین ندارد، دقت بنمایید:
الف: متفاوت بودن سن اهل بیت امام حسین(ع) با حافظه تاریخی ما
ب: مکان جغرافیایی واقعه کربلا
ج: به نمایش کشیدن چهره #حضرت_عباس(ع) و سایر حاضرین در صحنه کربلا
د: نبودن حرمله ملعون
و...


هرکس کمی از جو خارج شده شود و با تامل قضیه را مرور کند خواهد دانست که هیچکدام از اینها توهین محسوب نمی شود، 
که اگر اینها توهین محسوب میشد علمای اسلام که اختلاف بر سر سن اصحاب و اولاد ابی عبدالله دارند اول توهین کنندگان هستند...
که اگر اینها توهین محسوب میشد سال­هاست به پیامبران الهی-که چه بسا از لحاظ مرتبت نسبت به ابالفضل العباس شاید بالاتر باشند-در حال توهین شدن است و همه ساکت اند حتی مراجع عظام(حفظ الله اجمعین)
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!!

5. جریان مشکوکی در پشت پرده حس میشود. جریانی که میخواهد با سو استفاده از غیرت دینی، چهره ای مرتجع و ضد عقل از دین، و دین داران نمایش دهد. هر سال به دنبال شکاریست. عجیب است، با وجودی که پاسخ علما بر مبنای فرض توهین بوده اما، برخلاف رسم معمول استفتاء سوال به پاسخ ضمیمه نیست. (مثال: رک، فتوای آیات عظام همدانی و خراسانی) 

تمام اینها که بیان شد یک طرف اما طرف دیگر قضیه؛
جریان سازی عظیمی است که در حال شکل گیری است. هدف، انحراف اذهان از مسئله مهمی که رهبری دو سال است در حال بیدار نگه داشتن مردم پیرامون آن می باشد، دو سال است با شروع مذاکرات هسته ای اخیر- رهبری در حال بیان خطوط قرمز مذاکرات هستند که مردم از این مسئله غافل نشوند که ناگاه جریانی مشکوک درست در زمان اوقات اضافه مسئله مذاکرات هسته ای، اکران این فیلم را ترویج می دهد و متاسفانه همه به دنبال #قرآن های_به_نیزه می دوند و از کشتن معاویه دست بر می دارند.

 کلام این نیست که اگر تحریف و خلاف واقع گویی و احیانا توهینی شده بی خیال شویم خیر، بحث بصیرت است، بحث تشخیص اهم و مهم است و بحث پیرو رهبری بودن به عمل نه به حرف است، بحث تشخص است بحث #عمار است و صحنه #صفین 

اما کلام آخر: من یتق الله یجعل له مخرجا
در زمانه ای هستیم که نیاز داریم به تصمیم در لحظات حساس، تصمیمات سرنوشت ساز؛ در شرایطی هستیم که زمین بازی را غبار آلود می کنند و ما باید در چنین حالی بهترین تصمیم را بگیریم...
خدای متعال می فرماید که تقوای الهی پیشه کنید که او دستگیر شماست، شما با خدا و نشانه های همراه شوید، او شما را به سلامت به سرمنزل مقصود می رساند
اما سوال نشانه های خدا در مسئله حاضر کجاست؟چیست؟
اتممت علیکم نعمتی، جایی که رهبری را به ما هدیه داد...
گوشتان به دهان رهبری باشد 
نه به جو سازی های رسانه ای(نصحیت دیشب رهبری)

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

تردید واقعی

همیشه نزدیک لیالی قدر که میشه این سوال ذهن رو درگیر میکنه،

اون شب قدری که قرار است مقدرات یک سال رقم بخوره کدام یک از سه شب گرانقدر است؟

به این سوال جواب های متفاوت با سطوح مختلفی می دهند، اینکه در روایات به شب بیست و سوم تاکید بیشتر شده، اینکه در شب نوزدهم مقدرات معلوم می شود و در شب بیست و یکم تثبیت و در شب بیست و سوم امضا می شود و...

اما پاسخی دیگر؛

با توجه به آیه مبارکه" تنزل الملائکة والروح فیها بإذن ربهم من کل أمر" فعل تنزل دلالت بر استمرار در نزول دارد و این واقعه­یِ نزول ملائکه و روح، هر ساله تکرار می شود و محل نزول و منزلگاه این نزول جایی بجز قلب ولی الله الاعظم نمی تواند باشد. در صدر اسلام این ولی الله الاعظم حضرت ختمی مرتبت محمد(ص) بوده اند و اکنون امام عصر روحی له الفدا می باشند.

با این مقدمات باید گفت که نزول ملائکه وحی امری است واقعی که باید قلب امام زمان(عج) آماده آن باشد و از برکات آن برای ما مقدرات خیر رقم بخورد، لذاست که دعای سلامتی حضرت (اللهم کن لولیک...)در این شب وارد شده است. پس می تواند نتیجه گرفت که تردیدی که در بین شبهای قدر وجود دارد بخاطر اختلاف و تکثر در روایات نیست بلکه بخاطر اختلاف واقعی است که در هر ساله رخ می دهد یعنی اینکه کی این نزول برای ملائکه و عروج برای امام زمان(عج) حاصل می شود.

به وضوح معلوم می گردد که مهمترین کاری که در این شب می توان انجام داد سیره دخت نبی گرامی اسلام زهرای بتول سلام الله علیها می باشد، آری طواف به دور امام زمان خویش...

ناصر قیلاوی زاده