خوانشی نو در آئینه حوزوی

ناصر قیلاوی زاده

خوانشی نو در آئینه حوزوی

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

دعای روز هشتم

اللَّهُمَّ ارْزُقْنی فیهِ رَحمَةَ الأَیْتامِ وَ اِطعامَ الطَّعام،ِ              

خداوندا! در این روز مرا توفیق ترحم به یتیمان و اطعام به گرسنگان

 وَاِفْشاءَ السلام و َصُحْبَةَ الکِرامِ،                               

و انتشار سلام بین مسلمانان و مصاحبت نیکان نصیب فرما

بِطَوْلِکَ یا مَلْجَاَ الأمِلینَ.                                         

به حق انعامت ای پناه آرزومندان عالم!

 

1.        در فراز اول این دعا می خوانیم: ( اللهمّ ارْزُقنی فیهِ رحْمَةَ الأیتامِ) خدایا مهرورزی به ایتام را به من عطا کن.
رحمت و مهربانی که خدای متعال در دل مادر و پدر نسبت به فرزند قرار داده است قابل وصف نیست. هیچگاه نمی توان محبت فرزندی را از دل مادر بیرون کرد حتی زمانی که مادر از دست فرزند ناراحت است بازهم قبلش مالامال از محبت به فرزند است.

 

کودکانی که از نعمت شفقت و مهربانی مادر و پدر محروم هستند را نظام اسلامی بدون بها رها نکرده است. خدای متعال بر عهده مومنین گذارده تا به ایتام محبت و ترحم داشته باشند.

در روایتی معصوم علیه السلام می فرمایند: دستی که بر سر یتیم از سر ترحم کشیده بشود به اندازه موهایی که از زیر دست فرد گذر می کند برای وی ثواب می نویسند.

امیر مؤمنان علی(ع) در وصیت خویش به امام حسن(ع) فرمود:« الله الله مراقب یتیمان باشید مبادا یک روز گرسنه و یک روز سیر باشند.» 

البته نباید تصور شود که یتیمی باعث شکست و علت ناکامی است چرا که اشرف مخلوقات و کامل ترین انسان روی زمین یعنی محمد مصطفی یتیم بزرگ شدند، بزرگترین مرد قرن معاصر حضرت امام خمینی یتیم بزرگ شدند و این خود نشان می دهد که یتیمی علت عدم موفقیت نیست.

پس خدای متعال در این فقره مسلمین را به مسئله مهم سرکشی به ایتام رهنمون می کند.

اطعام طعام معنای واضحی دارد فقط یک نکته بسیار مهم اینجا به نظر می رسد،

غذا نیروی محرک و قوت حرکت بدن است پس باید جای خود رانگه دارد. متاسفانه با سبک زندگی غربی که غلبه نسبی هم پیدا کرده غذا خوردن و صرفا لذت بردن جای خود را با غذای سالم و طبیعی که وظیفه اش تامین نیروی بدن است عوض کرده است و باعث پدید آمدن انواع و اقسام امراض شده است.

دستور اهل بیت در مورد غذا این است که تغذیه صرفا باید جنبه ابزاری داشته باشد نه اینکه خود هدف قرار بگیرد و باعث فشلی و ضعف در انجام اعمال قرار بگیرد.

2.        سلام کردن از سنت هایی است که بواسطه پیامبر اسلام نشر یافت. نقل است که هیچگاه نتوانستند بر پیامبر در سلام کردن سبقت بگیرند. سلام از ماده (س ل م) می آید به معنای دوستی و در امان بودن، این هم جلوه ای از جلوه های رحمت بودن پیامبر اسلام است. در این روز ما از خدا می خواهیم که به روش و منش پیامبر در سلام کردن زبانی و واقعی و عملی متمسک باشیم.

مصاحبت نیکان از دیگر صفاتی این است که در این روز از خدای متعال طلب می کنیم.

داستانی نقل می کنند از دلقک فرعون. می گویند او روزی چند بار به تمسخر موسی نبی می پرداخت و این باعث خنده فرعونیان می شد. روایت شده که دیدند که این دلقک مورد رحمت الهی قرار گرفته است وقتی علت را جویانه شدند دیدند که بخاطر شدت تشابه به موسی نبی و خو گرفتن به روش و منش این نبی الهی مورد غفران خدا قرار گرفته است.

مصاحبت با هرکسی باعث رنگ گرفتن از او می شود. لذا در ادعیه و روایات بسیار داریم که مراقب اطرافیان خویش باشید که مانند آنها می شوید. در دعای ابوحمزه داریم که امام سجاد می فرماید:

((او لعلک رایتنی الف مجالس البطالین فبینی و بینهم خلیتنی)) یعنی انس و الفت با بطالین در زندگی روزمره باعث می شود که انسان در قیامت و در خلق و خو هم با آنان همراه باشید و این چیزی است که از آن به شدت ما را پرهیز داده اند.

به عکس سفارش به دیدار علما و صلحا داده اند. سفارش به زیارت خانه عالم کرده اند. سفارش به زیارت قبور شهدا کرده اند چرا که باعث بیداری نفس می شود.

3.        در انتهای دعا خدا را به کرم و نعمتش قسم می دهیم که این خلق حسنه را که همچون آرزو است بر ما برآورده نماید.

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

سبک زندگی از حرف تا فهم

ماجرایی به مقام معظم رهبری منسوب شده است که ایشان می فرمایند:

(( در زمان مرحوم امام، ایشان-امام خمینی(ره)- هرگاه سخنی بیان می کردند و مطلب مهمی مد نظرشان بود، ماها سرفصل آن را می گرفتیم و شیره و جان کلام ایشان را دانشگاه ها و محافل علمی و تاثیر گذار مطرح می کردیم و ابعاد و راهکارهای آن را روشن می ساختیم.

اما در زمان فعلی، بنده اگر مسئله مهمی داشته باشم خودم باید مطرح بکنم، خود فروعات آن را بیان بکنم و در انتها هم خودم به دانشگاهها بروم و یا دانشجویان و دانشمندان را بپذیرم تا مسئله را برایشان بیان کنم.))

اگر این مسئله نقل قولش هم اتفاق نیفتاده باشد یعنی آقا بیان نکرده باشند با نگاهی به تاریخ انقلاب و دوران رهبری آیت الله خامنه ای به عینه این مسئله را مشاهده می کنیم.

علت

ممکن است به ذهن برسد که این همه همایش ها، منبر ها، مقالات و کتب در هر موضوعی که ایشان می فرمایند ارائه می شود با این وجود چگونه می شود چنین ادعایی داشت؟!

مثلا در مسئله سبک زندگی اسلامی که ایشان عنوان کرده اند، اکنون شاید سخنرانی نباشد که بخواهد صحبت بکند الا اینکه مسئله سبک زندگی اسلامی را مطرح می کند، پس چگونه چنین ادعایی مطرح می شود؟!

سوال خوبیست که باعث می شود مشکل و ضعف، بهتر و بیشتر نمایانگر شود؛

برای درک خوب مسئله ابتدا باید ببینیم که نیروها و کادر اصلی که باعث نشر فکر امام شده اند چه کسانی بودند و چه خصوصیتی داشتند؟!

اصلی ترین نیروهای حضرت امام افرادی همچون شهیدان مطهری، بهشتی، مفتح، قدوسی، باهنر، آیت الله خامنه ای و آقای هاشمی رفسنجانی می باشند.

این افراد در عین اینکه جهات قوت و تخصصشان متفاوت است اما همگی توان علمی  و حداقلی پیشبرد اهداف و منویات حضرت امام را دارا بودند.

عمده این افراد کسانی هستند که علوم عقلی وحِکَمی شان را تا نهایت مطاف در نزد بزرگانی چون علامه طباطبایی و امام خمینی خوانده­اند و مبانی مباحث ایدئولوژیکشان که عبارت باشد از علم اصول و فقه را نزد آیت الله بروجردی و حضرت امام ، یعنی مکتب فقهی قم، دریافته بودند. مکتبی که برنامه اسلام برای رشد انسان را در تمام حیطه دنبال می کرده است.

پس حضرت امام نیروهایی داشتند که هم درحکمت نظری و هم در حکمت عملی دارای عمق قابل اعتماد و اتکا بودند.[1] اینگونه نیروهایی که قطعا اوج و قله شان شهید مطهری است، به نحوی رشد یافته بودند که در صورت نبود رهبری و مدیریت مستقیم حضرت امام، بدون شک کار را در مسیر اصلی خود جریان می دادند.

اما در دوران رهبری حضرت امام خامنه ای ما دچار ضعف از ناحیه وجود چنین نیروهایی هستیم، یعنی نیروهایی که از لحاظ فکری دارای جهان بینی سقیم اسلامی و از لحاظ متد حوزوی متبحر در اجتهاد باشند را نداریم و همین مسئله باعث می شود که فهم عمیق و صحیح کلام حضرت آقا تا زمانی که خودشون اقدام نکنند به ندرت اتفاق بیفتد.

از ثمرات این مسئله ضعف و تاخیر در مسئله گفتمان سازی ها و جریان سازی ها صحیح مد نظری رهبری است. چه در ناحیه فرهنگی و چه در مسائل سیاسی و چه باقی شئون ضروری تمدن سازی

سبک زندگی اسلامی

مسئله سبک زندگی اسلامی که حضرت آقا به صورت صریح اول بار در سفر به خراسان شمالی مطرح کرده اند به یک دغدغه عمومی تبدیل شده است.

اما آنچه که از صاحبان سخن و قلم می بینیم چیست؟!

عمده و غالب کسانی را که با انگیزه بیان سبک زندگی اسلامی صحبت می کنند کلامشان هیچ تغییری نسبت به قبل نداشته و صرفا ابتدایِ سخنرانی و مقاله می گویند: (امروز به سبک زندگی اسلامی می پردازیم، مثلا سبک زندگی حسنی(امام حسن علیه السلام) یا سبک زندگی مسجدی(بعنوان یک نهاد اسلامی) یا سبک زندگی شهدایی)

 اما کلامشان کوچکترین تغییری نسبت به قبل نداشته است و این خود گویای این مسئله است که اصلا مسئله سبک زندگی را حتی در حد لفظ تعقل و تصور نکرده اند.

جا دارد این افراد از خود سوال کنند که اگر سبک زندگی اسلامی با این بیانات حاصل شدنی بود که تا کنون حاصل شده بود، اما دریغ...

سبک زندگی

سبک زندگی یا لایف استایل[2] با خود زندگی و مسائل زندگی متفاوت است. سبک زندگی عبارت است از شیوه ها و اصول کلی حاکم بر مسائل و گذاره های رفتاری انسان.[3]

بعنوان مثال ما در انجام وظایف کارمندی و کارگری (شغل) خود باید به مسائلی دقت داشته باشیم.

مسائلی مثل اینکه با ارباب رجوع به احترام برخورد کنیم، سر ساعت حاضر شویم و در پایان با اتمام کار خارج شویم، از وسایل محل کار استفاده شخصی نکنیم، اینها همه مسائل و موارد زندگی و تعهدات شغلی هستند که ناشی از یک سبک زندگی می باشند اما هیچکدام "سبک زندگی" محسوب نمی شوند بلکه آنچیزی که سبک زندگی، در مورد شغل و تعهدات کاری است، عبارت از نوع نگاه انسان(یا اسلام) به جایگاه کار در زندگی بشر است، چه لحاظات زندگی فردی و چه لحاظات زندگی اجتماعی.

تبیین بیشتر

سبک زندگی غربی به دلیل منفعت گرا بودن در زندگی و ملاک و محور بودن نفس و لذت های نفسانی، اقتضا دارد از هر چیزی صرفا بهره و سود شخصی خود را در نظر داشته باشیم. در این سبک زندگی اگر ملتزم به قوانین اجتماعی می شویم بخاطر جریمه ها و عواقب سنگینی است که در پی دارد نه اینکه تعهد نفسانی و وجدانی نسبت به کار وجود داشته باشد.

اما در سبک زندگی اسلامی نگاه این است که انسان روی زمین به هدف تعمیر و ساختن دنیا آفریده شده است.

خدای متعال می فرماید: وَ استَعمَرَکُم فیها؛ (۱) [4] خداوند متعال که خالق این زمین و خالق انسان است، بشر را موظّف کرده است که این زمین را آباد کند؛ یعنی ظرفیّتهای موجود در این مجموعه‌ی کره‌ی ارضی را به فعلیّت برساند.

انسان در روی زمین به جهت لذت بردن آفریده نشده است و هدف وی در این دنیا بندگی خدا است. این بندگی در صحنه کار و شغل اجتماعی الزاماتی دارد، مثل اینکه چون با هدف تقرب به خدا در این عرصه فعالیت می کنند لبخند زدن و خدمت به خلق سوری و ظاهری نیست بلکه از صمیم قلب و شوق و رغبت و نگاهی الهی است.

اگر آراسته در محل کار حاضر می شوند بخاطر استفاده از جذابیت های جنسی نیست بلکه با نگاه صحیح و اسلامی در محل کار حاضر می شوند.

مثالی از مقام معظم رهبری

حضرت آقا بیانی خوبی دارند که به زیبایی نشان می دهد هرگاه سبک و شیوه زندگی را مطرح می کنند تا چه عمقی از مسئله را می بینند.

ایشان می فرمایند:

 ((مَا خُیِّرَ عَمَّارٌ بَیْنَ أَمْرَیْنِ إِلَّا اخْتَارَ أَرْشَدَهُمَا...

عمار همیشه کار سخت تر را انجام میداد. بین دوکار خیر، کار سخت تر را انجام میداد.

این حدیث در صدد این است که یک ضابطه کلی به ما بدهد. ضابطه کلی این است که انسان در امور خیر سراغ کار سخت تر برود.

در مواجهه با جبهه عظیمی از دشمن که با ابزارهای سخت و نرم در مواجهه با پرچم برافراشته اسلام قرار گرفته بعضی کارها آسان است و بعضی کارها سخت. در بعضی کارها پیدا کردن یار لازم است ، فحص لازم است، مطالعه و بررسی لازم دارد و ... ولی ما معمولا سراغ کارهای سهل میرویم.

امروز حوزه های علمیه خصوصا حوزه علمیه قم وظایف سنگینی برعهده دارند که کارهای سختی هم هست. اینکه شاگردانی بپرورانیم کارخوبی است ولی کار آسانی است. من نمیگویم درس ندهند ولی از کارهای سخت نباید غفلت کرد.

امروز ابزار دشمن برای تغییر باورها چیست؟ ما برای جلوگیری از تغییر باورهای مردم چه باید بکنیم؟ انجام دادن آن هم نوشتن کتاب نیست؛ بنشینیم و کتابی درباره ولایت فقیه بنویسیم؛ اینها کار سهل است. کار سخت این است که راه دشمن را بشناسیم. راه نفوذ به او را بفهمیم. میلیونها دانشجو مشتاقند یک تعریف درست از اسلام بشنوند ببینیم چگونه میشود این را انجام داد.

مَا خُیِّرَ عَمَّارٌ بَیْنَ أَمْرَیْنِ إِلَّا اخْتَارَ أَرْشَدَهُمَا... این درس است برای ما...))[5]

به خوبی تفاوت میان سبک عمل کرد با موارد و نحوه عملکرد معلوم گشت؛

شیوه عمل در مسئله دفاع از کیان اسلام می شود دنبال کار سختتر و پیچیده تر رفتن[6] و مصداق و موارد آن عمل، می شود اینکه ببینیم دشمن چه می کند و چگونه عمل می کند از چه راههای نفوذ می کند و مابقی مواردی که ذکر می کنند.

نکته پایانی

تمام تلاشهایی که در این عرصه انجام میگیرد مقدس و زمینه ساز حصول سبک زندگی اسلامی است اما اگر تلاش ها هدفمند و از کار سختتر شروع بشوند قطعا اهداف سریعتر به دست می آیند.

خُداجُویى با خورد و خواب آرام                        شُتُر بینى بُوَدْ بَر گوُشه‏ى بام‏

نباید فراموش کرد که اگر هدف دستیابی به حکومتی است که از ابتدای خلقت آرمان تمامی انبیا و اولیا و صلحا و شهدا و انسان های آزاده جهان بوده است قطعا جهادی می طلبد بی مثال، همانند جهادی که خود حضرت امام رحمه الله علیه انجام دادند.

 



[1] این به معنی عدم نقص و کمال مطلق نیست بلکه منظور شیوه و متد صحیح است

[2] {Life Style}

[3] در مقام تعریف کامل و جامع نیستم بلکه صرفا به تفاوت سبک زندگی و خود زندگی می خواهیم اشاره کنم

[4] سوره هود آیه 61

[5] رهبر معظم انقلاب در جلسه درس خارج ، مورخه ۲۲ فروردین

[6] قطعا منظور این است که کار سختتری و پیچیده تری که بازدهی اصلی و اساسی بیشتر دارد نه اینکه صرفا مبهم و سخت باشد.

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

دعای روز هفتم

اللَّهُمَّ اَعِنّی فیهِ عَلى صِیامِهِ وَ قِیامِهِ،                  

خداوندا! در این روز مرا بر روزه گرفتن و اقامه نماز یاری کن

وَ جَنِّبنی فیهِ مِن هَفَواتِهِ وَاثامِهِ،                        

و از لغزش‌ها و گناهان دور ساز

وَ ارْزُقنی فیهِ ذِکْرَکَ بِدَوامِهِ،                            

و ذکر دائم  نصیبم فرما،

بِتَوْفیقِکَ یا هادِیَ المُضِّلینَ.                           

به حق توفیق و بخششت ای رهنمای گمراهان عالم!

 

1.        روز هفتم را هم با استعانت از خدا متعال شروع می کنیم. دقت در این ادعیه روزانه نشان می دهد که پیغمبر اسلام با آن عظمت و بزرگی هیچ امری را بدون اتکال و کمک از خدای طلب نمی کنند.

توبه و استغفار، ترک گناه معصیت و اکنون هم که انجام روزه و واجبات را با استعانت خدا می خواهیم انجام بدهیم.

تذکر بر این مطلب انسان را همیشه در محضر قدس الهی حفظ می کند، اینکه هیچ جنبنده ای تکان نمی خورد مگر به اذن الهی، پس عبد سالک الی الله نباید این توسل و توجه را حتی لحظه ای از دست بدهد.

در این روز از خدا بر انجام "صیام" و "قیام" کمک می طلبیم.

صیام در لغت[1] به معنای امساک و پرهیز کردن است، یعنی کاری را انجام ندادن، مثل صحبت نکردن، نگاه نکردن، غذا نخوردن؛ اما در شرایع الهی به معنای امساک و پرهیز با شرایط خاصی است، در اسلام روزه به معنای پرهیز از مسائل10یا 11گانه آنهم در ساعات معینی از شبانه روز، اما در ادیان سابقه انحاء دیگری هم از روزه بوده مانند پرهیز از خوردن غذاهای گوشتی یا روزه سکوت حضرت مریم که در قرآن به آن اشاره شده است:

إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیًّا[2]

 

اهمیت روزه

در روزه یکسری خصوصیات وجود دارد که باعث تمایز از ما بقی واجبات می شود.

 یکی مسئله قوت نفس و مبارزه با مطالبات متعدد نفس است. نفس آدمی به نحوی است که هر چه به هرچه به درخواستهای او تن دهی بازهم بیشتر می خواهد و نهایتی برای مشتهیاتش وجود ندارد، اما خدای متعال با واجب کردن روزه، ایست اجباری به ما می دهد و باعث بیداری روح انسان در مقابل خواهش های جسمانی وی می شود.

 این راهی که خدای متعال برای تربیت انسان در نظر گرفته تنها راه قوی شدن اراده انسان است، اراده و قدرت تقوای انسان فقط با یک راه تقویت می شود آنهم عمل کردن است. تا عمل نشود نفس و اراده قوی نمی گردد و هیچ راه دیگری هم وجود ندارد.

از دیگر خصوصیات روزه مسئله نفی و مبارزه با نفاق درونی انسان هاست، واجبی مثل روزه به نحوی است که انسان منافق به راحتی می تواند آن را انجام ندهد و تظاهر با آن کند. آدمی با امتحان نفس خویش در ماه رمضان بر حفاظت و مراقبت از باقی ماند بر روزه می تواند اندازه نفاق خود را بررسی کند. اینکه علاوه بر تظاهر به روزه در ماه رمضان در خفا هم روزه دار است یا نه؟!

 

قیام چیست؟!

قیام مصدر است و از ریشه (ق و م) گرفته شده است به معنای، بپا داشتن و استوار ساختن، این لغت در ادبیات روایی و قرآنی بیشتر به معنای نماز بکار می رود و معنا را باید با قرائن آن تشخیص داد.

اقامه صلاه

در فارسی وقتی می خواهیم در مورد نماز صحبت کنیم، بهم می گوییم که آیا نماز خوانده ای؟!

خواندن یا قرائت کردن در لسان دینی در مورد ادعیه و قرآن بکار می رود، اما در مورد نماز از کلمه اقامه استفاده می شود، همانطور که در اذان و اقامه می گوییم؛ قد قامت الصلاه؛  این تعبیر نشان می دهد که صلاه بیان یکسری الفاظ به تنهایی نیست. نماز استوار ساختن و انجام دادن یک مجموعه از مسائل است که قرائت الفاظ قسمتی از آن است، اینکه خدای متعال در اذان می گوید، حی علی خیر العمل، باید هر مسلمان حق جو را به این سوال برساند که

آیا من واقعا نماز را بهترین اعمال می دانم؟!

آیا هیچ کاری را بر نماز ترجیح نمی دهم؟!

 

اگر نماز را بهترین اعمال نمی دانم، باید دعای امروز را با توجه بیشتری بخوانیم: اللَّهُمَّ اَعِنّی فیهِ عَلى صِیامِهِ وَ قِیامِهِ


 

2.        عمل کردن برای رسیدن به کمال انسانی دو بال دارد، یکی انجام اعمال مطلوب خدای عالم و دیگری اجتناب از انجام آنچه از آن نهی شده ایم.

خاطرم هست که مرحوم آیت الله خوشوقت همیشه تاکید داشتند که ترک محرمات مقدم بر انجام واجبات است.

بسیاری از علمای اخلاق هم همین مساله را بیان کرده اند و یادآور شده اند که انجام واجبات مثل جمع کردن گندم در انبار است در حالی که انجام محرمات مثل به آتش کشاندن این گندم ها است، پس تا وقتی که این آتش را از انبار دور نکنیم مدام گندم های ذخیره، نابود می شوند.

در این فقره از دعا به دو قسم از چیزهایی که موجب دوری ما از خدا می شود اشاره شده است، یکی کلمه{الهفوه} است که به معنای اشتباه و لغزش است؛ یکی هم کلمه {اثم} به معنای گناه و چیزی که از رسیدن به ثواب مانع است.

پس ما از دو گونه عملکرد پرهیز کنیم، یکی گناهان است که واضح است و نیاز به توضیح ندارد و دیگر اشتباهات و خطاها هستند، خطاهای انسان گاهی باعث می شود که انسان سالها از مسیر حق و معنویت دور بشود.

کودکی که بالغ نیست طبیعتا گناه و معصیت هم ندارد، اما این کودک اگر اشبتاهی انجام دهد مثلا به تصاویر نامناسب و یا مشروبات الکی دسترسی پیدا کند، آثار مخرب این اشتباه تا سالها دامن گیر وی خواهند شد.

پس باید از دو مقوله به خدا پناه ببریم و از او بخواهیم که این گناهان و اشتباهات را از ما دور کند.

3.        مطالب امروز طولانی شدند، در دعاهای آینده در مورد ذکر بیشتر صحبت می کنیم فقط نکته ای را اینجا در مورد {دوام} یادآور بشویم. آنچیزی که انسان را به عاقبت بخیری می کشاند دوام بر انجام واجبات و ترک محرمات است، اگر دوام نباشد و اگر مراقبت نباشد که به این دوام اتصال به خدای عالم منتهی نشود، ولو اینکه ششهزار سال عبادت بکنیم، ممکن است عاقبت بخیر نشویم. اعوذ بالله من الشیطان و من نفسی

4.        {ضال} به معنای گمراهی و کج شدن از مسیر حق است، چه کم و چه زیاد، چه عمدی و چه غیر عمدی، نقطه مقابل ضلال هدایت است.

البته هرگاه ضلال در کنار مغضوبین بیاید معلوم می شود که ضالین فقط آنهایی هستند که بغیر عمد از صراط مستقیم منحرف شده اند.

اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ *صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ[3]

 

با این اوصاف که ضلال، انحراف از راه مستقیم است چه به اشتباه و چه به گناه، باید تضرعمان شدید شود و تنها نقطه امیدمان توفیق از جانب خدا باشد.

 



[1] مصباح المنیر

[2] سوره مریم آیه 26

[3] سوره فاتحه آیه 6.7

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

دعای روز ششم

اللَّهُمَّ لا تَخْذُلنی فیهِ لِتَعَرُّضِ مَعصِیَتِکَ، 

خدایا! مرا در این روز به واسطه ارتکاب گناه خوار مساز

وَ لاتَضرِبنی بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ،                               

و با تازیانه قهرت کیفر مکن

وَ زَحْزِحنی فیهِ مِن موُجِبات سَخَطِکَ،                    

و از موجبات خشم و غضبت دور گردان،

بِمَنِّکَ وَ اَیادیکَ یا مُنتَهى رَغْبَةِ الرّاغِبینَ              

به حق احسان و نعمتهای بیشمار تو به خلق ای منتهی آرزوی مشتاقان.

 

1.   1.  در این روز از خدای کریم می خواهیم ما را مخذول نکند. کلمه مخذول از ریشه (خ ذ ل) به معنای یاری نرساند و ترک کمک از کسی که انتظار یاری رساندن و کمک او می رود. این کلمه در قرآن بارها بکار رفته است.

إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ وَ إِنْ یَخْذُلْکُمْ‏ فَمَنْ ذَا الَّذی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِه‏[1]

اگر خدا ناصر شما باشد هیچ کسی بر شما غلبه نخواهد کرد و اگر خدا شما را رها کند چه کسی بعد از آن می تواند شما را کمک کند؟!

 وَ کانَ الشَّیْطانُ لِلْإِنْسانِ‏ خَذُولا[2]

شیطان همواره انسان را رها ساخته و یاری نمی کند

معنا بسیار زیبا شد، از خدای عالم می خواهیم که در این روز بخاطر معصیت هایی که انجام داده ایم ما را رها نکند؛ می دانیم که گناه کاریم و حق خدا را رعایت نکرده ایم اما این را هم می دانیم که خدای متعال پناه بی پناهان است.

نکته ای را در اینجا باید تذکر داد؛

خدای کریم به واسطه لطف و کرامت بر بندگان و مخلوقاتش پس از توبه و استغفار حقیقی، بندگانش را رها نخواهد کرد؛ اما نباید فراموش کنیم که هر معصیت لکه ای سیاه بر تار و پود سپید نفس است.

رفع عذاب و غضب الهی مساله ای است، دوری از خدا و فرصتی هم که از دست داده ایم مسئله دیگریست.

یکی از ابزارها و وسوسه های دائمی شیطان برای نفس مومنین، همین وعده دادن به لطف و کرم خدای تبارک و تعالی است؛ قطعا غفران و پرده پوشی الله و خدای عالم، شامل حال بندگان خواهد شد، اما اگر در حال گناه بمیریم چه؟! اگر این وعده ها باعث کفر ما بشود چه؟! برنامه شیطان و تدبیر او رفته رفته ما را از حال اتکا به کرم الهی به حال پرده دری و بی تفاوتی خواهند کشاند.

پس باید به دستور قرآن عمل کنیم و حتی یک قدم هم با شیطان همراه نشویم.

وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ‏ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ [3]

بندگان مومن به خدا در قدم اول هیچگاه قصد انجام چندین گناه با هم نمی کنند و با خود می اندیشند:

 این بار و فقط یکبار انجام می دهم و تمام می شود اما خدای متعال تحذیر می دهد که حتی به قصد یکبار انجام دادن هم با شیطان همراه نشوید، چرا که او شما را غوطه ور در گناه رها می کند.


2.  2. در این فقره از خدا می خواهیم که بابت معاصی که انجام داده ایم ما را به شلاق نقمت خود تنبیه نکند.

اما نقمت یعنی چه؟! نقمت خدا چیست؟!

در حدیث است که امام صادق (ع) نقل کرده که فرمود: محرم وقتى صیدى را بکشد جزایى به گردنش مى‏آید که باید آن را به مسکینان تصدق دهد، و اما اگر بار دوم چنین کند کفاره‏اى بر او نیست، و خداوند از او انتقام مى‏ستاند،

 و مقصود از انتقام همان نقمت‏ و عذاب آخرت است‏.[4]

 

نقمت در لغت به معنای انکار و فراموشی گفته شده است[5] اگر گفته می شود خدا انتقام میگیرد، یعنی خدای متعال بوسیله عذاب و سختی هایی که به بشر می دهد باعث فراموشی و رفع آن لکه سیاه از لوح نفس انسان می شود.

هیچگاه نباید عذاب را ظلم پنداشت، بلکه عذاب و سختی هایی که برای انسان وجود دارند صرفا برای پاک و طاهر شدن انسان قرار گرفته اند.

همچون فرد مریضی که به مواد مخدر اعتیاد دارد، این فرد باید از خویش انتقام بگیرد، انتقام گرفتن وی این چنین اس که باید آنقدر به خود سختی بدهد تا پاک و طاهر بشود.

حالا که ما از خدای می خواهیم {لاتَضرِبنی بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ} یعنی اینکه ما را پاک بنما اما نه با عذاب آخرت و سختی های جهنم بلکه ما را در همین دنیا و با سختی های دنیا پاک بگردان...

3.   3. خدایا مرا از موجبات و علت و آنچیزی که باعث سخط و خشم و غضب توست دور بگردان.

مضمون این دعا باعث می شود که اگر سند هم نداشته باشد صحتش مورد اطمینان باشد؛

 

ثواب و عقاب

برخی گمان می کنند که ثواب و عقاب همانند جایزه هایی است که در مقابل یک کار خوب به یک دونده و یا مسابقه دهنده می دهیم، اما این تصویر کاملا غلط می باشد. ثواب و عقاب اثر مستقیم عمل ماست، یعنی اگر دروغ میگویم همین دروغ گفتن باعث آتش شدن نفس ما می شود، اگر صدقه می دهیم، اگر به کسی کمک می کنیم، همین صدقه دادن و کمک کردن باعث ساخته شدن بهشتی زیبا و مملو از نعمت برای ما خواهد شد نه اینکه در مقابل کاری که کرده ایم به ما چیزی داده شود.

در اصطلاح اهل علم باید گفت که ثواب و عقاب اثر تکوینی خود عمل است نه اثر تشریعی و قراردادی عمل انسان ها

حال دوباره به مضمون دعا بر میگردیم، از خدا می خواهیم که ما را از علت غضب خود، یعنی گناه ، یعنی بدی، یعنی فسق دور بکند، چرا که این عمل ماست که غصب الهی یا همان عذاب را در پی دارد و اینها دو مسئله جدا از هم نیستند.

 

4.   4.  از ابتدای دعا نگران خذلان از جانب خدا بودیم، اکنون که پایان دعاست، از معبود خویش می خواهیم که به لطف بی نهایتی که به ما دارد ما را نصرت دهد و ما را رها نکند تا مخذول دو دنیا نشویم، چرا که بخوبی می دانیم اگر خدا دست کسی را نگیرد هیچکس نمی تواند کمک بکند

یا رب نظر تو بر نگردد...



[1] سوره آل عمران آیه 3

[2] سوره فرقان آیه 29

[3] سوره انعام آیه 142

[4] تهذیب شیخ طوسی، به نقل از المیزان علامه طباطبایی ج6ص213

[5] مفردات راغب

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

اﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺍﺟْﻌَﻠْﻨِﻲ ﻓِﻴﻪِ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﻤُﺴْﺘَﻐْﻔِﺮِﻳﻦَ                        

ﺧﺪﺍﻳﺎ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ اﺳﺘﻐﻔﺎﺭ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻩ

ﻭَ ﺍﺟْﻌَﻠْﻨِﻲ ﻓِﻴﻪِ ﻣِﻦْ ﻋِﺒَﺎﺩِﻙَ ﺍﻟﺼَّﺎﻟِﺤِﻴﻦَ ﺍﻟْﻘَﺎﻧِﺘِﻴﻦَ           

ﻭ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺻﺎﻟﺢ ﻣﻄﻴﻊ ﺧﻮﺩ ﻣﻘﺮّﺭ ﻓﺮﻣﺎ

ﻭَ ﺍﺟْﻌَﻠْﻨِﻲ ﻓِﻴﻪِ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ ﺍﻟْﻤُﻘَﺮَّﺑِﻴﻦَ                       

ﻭ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﻘﺮّﺏ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻩ

ﺑِﺮَﺃْﻓَﺘِﻚَ ﻳَﺎ ﺃَﺭْﺣَﻢَ ﺍﻟﺮَّﺍﺣِﻤِﻴﻦَ                                  

ﺑﻪ ﺣﻖّ ﻟﻄﻒ ﻭ ﺭﺃﻓﺘﺖ ﺍﻯ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺘﺮﻳﻦ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺎﻥ ﻋﺎﻟﻢ

 

 

1.     1.  در شروع دعا از خدا می خواهیم که ما را از کسانی قرار دهد که طلب استغفار میکنند.

 استغفار از جهت لغوی یعنی طلب بخشش با زبان و عمل[1] نه اینکه صرفا کلمه ای بر زبان جاری کنیم. معروف ترین روایات در این باب را از حضرت امیر نقل می کنیم هم تذکری باشد هم راهنمایی برای عمل کردنمان.

 

 روزی حضرت دیدند کسی-به نحوی که لقلقه زبانش باشد- پشت سر هم می گوید:  استغفرالله

حضرت به او فرمود:

ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ أَتَدْرِی مَا الِاسْتِغْفَارُ؟

مادرت به عزایت بنشیند[2]، آیا معنای استغفار را می دانی

الِاسْتِغْفَارُ دَرَجَةُ الْعِلِّیِّینَ

استغفار درجه علیین است.

علیین کسانی هستند که در جایگاه ویژه ای از بهشت قرار دارند همان جایگاهی که قرآن به پیامبر می فرماید:

کَلاَّ إِنَّ کِتابَ الْأَبْرارِ لَفی‏ عِلِّیِّینَ * وَ ما أَدْراکَ ما عِلِّیُّونَ[3]

علامه طباطبایی در مورد جایگاه علیین می فرماید:

{" یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ" مناسب‏تر با معنایى که براى آیات قبل کردیم این است که بگوییم:" شهادت" در این جمله به معناى معاینه و به چشم خود دیدن است، و" مقربین"، قومى از اهل بهشتند که درجه‏شان از درجه عموم ابرار در آیه‏" عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ" بالاتر است، پس مراد این است که مقربین، علیین را با ارائه خداى تعالى مى‏بینند}[4]

وَ هُوَ اسْمٌ وَاقِعٌ عَلَی سِتَّةِ مَعَانٍ

استغفار نامی از نام های خداست که 6 مرتبه از معنا را دارا می باشد

أَوَّلُهَا النَّدَمُ عَلَی مَا مَضَی     

اول مرتبه پیشمانی از عمل گذشته خود است

وَ الثَّانِی الْعَزْمُ عَلَی تَرْکِ الْعَوْدِ إِلَیْهِ أَبَداً [5]

مرتبه دوم عزم داشتن بر ترک بازگشت به گناه است.

از ذکر ادامه روایت خود داری می کنیم و آخرین تذکر رو در این باب در مورد عدم بازگشت به گناه بیان می کنیم.

اساسی ترین راهی که علمای اخلاق برای ترک گناه می گویند فکر کردن به زشتی ها و آثار بد گناهان است.

اگر بدانیم که دروغ، غیبت، تکبر، نگاه به نامحرم، فحاشی و... چه آثار زشتی بر روح خود و اطرافیانمان دارد؛

 هیچگاه نزدیک این گناهان نخواهیم شد؛ همانگونه که هیچگاه هوس خوردن نجاسات و آلودگی ها نمی کنیم.

2.    2.  در این بند از دعا جایگاههای بسیار بلند و عظیمی را از خدا طلب می کنیم.

ابتدا از خدا می خواهیم ما را از بندگان خویش قرار دهد؛ در رفعت و بلندی مقام بندگی همین بس است که ما همیشه در نماز ابتدا به بندگی پیامبر بزرگ اسلام شهادت می دهیم سپس به مقام رسالت ایشان{اشهد ان محمد عبده و رسوله}

بعد از مقام بندگی، جایگاه صالحین را از خدا طلب می کنیم، صالحین مقام بسیار بالایی است، وقتی خدای متعال می خواهد پیامبران خود را در قرآن مورد ستایش قرار دهد و تکریم کند چنین درباره آنها می فرماید:

وَ زَکَرِیَّا وَ یَحْیى‏ وَ عیسى‏ وَ إِلْیاسَ کُلٌّ مِنَ الصَّالِحینَ‏[6]

این تعبیر صالحین در مورد اکثر انبیا در قرآن آمده است. ابراهیم نبی با آن مقام عظیم وقتی از خدا فرزندی طلب می کند چنین خدا را می خواند:

رَبِّ هَبْ لی‏ مِنَ الصَّالِحینَ[7]

یعنی خدایا به من فرزندی عطا کن که از صالحان باشد و چه نیکو با ما یاد می دهد دعا کنیم...

 

3.    3.  از خدا می خواهیم ما را از "اولیای مقرب" خویش قرار دهد. اما اولیای مقرب خدا که هستند؟!

یک جمله از خود خدای متعال در وصف اولیای الهی بیان می کنیم تا بدانیم که چه از خدا می خواهیم

در حدیث قدسى است که خدای متعال مى‏فرماید:

 {أولیائی تحت‏ قبائی}‏[8] 

اولیای من زیر قبای من هستند. کنایه از نزدیکی و قرابت آنها به من است. کنایه از اینکه شیطان هیچگونه تسلطی بر آنها نخواهد داشت.

 

4.  در ختم دعا به خدای متعال عرض می کنیم:

پروردگارا؛

ما به خوبی می دانیم که این مقام های بزرگ را کسی جز تو نمی تواند به ما ارزانی کند، پس به رافت و رحمتت بر ما عنایتشان کن.



[1] مفردات راغب،ج2، 703

[2] این تعبیر در عربی کنایه از تذکر و عتاب است

[3] آیات 18و19 سوره مطففین

[4] ترجمه تفسیر المیزان ج20 سوره مطففین

[5] نهج البلاغه حکمت 417

[6] سوره انعام آیه 85

[7] سوره صافات آیه 100

[8] علامه طباطایی محموعه رسائل جلد دوم ص85

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

دعای روز چهارم

اللَّهُمَّ قَوِّنی فیهِ عَلى اِقامَةِ اَمرِکَ،                                    

خداوندا! مرا در این روز برای اقامه فرمانت قوت بده

وَ اَذِقْنی فیهِ حَلاوَةِ ذِکْرِکَ،                                           

و حلاوت و شیرینی ذکرت را به من بچشان

وَ اَوْزِعْنی فیهِ لِأدآءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِک،َ                                

و برای ادای شکر خود به کرمت مهیا ساز

وَ احْفَظْنی فیهِ بِحِفظِکَ و َسَتْرِک،َ                                   

و در این روز مرا به حفظ و پرده پوشی از گناه محفوظ بدار،

یا اَبصَرَ النّاظِرینَ.                                                       

ای بصیرترین بینایان عالم!

 

1.        در روز چهارم از ماه مبارک رمضان از خدای متعال کمک می طلبیم تا ما را بر انجام دستور خویش قوت بدهد. به قرینه اینکه در ماه رمضان هستیم و به قرینه اینکه از خدا قوت می طلبیم، می توان حدس زد که آن امری که مد نظر معصوم در این دعا بوده است همین فریضه روزه می باشد.

نکته ای که در این دعا می توان بدان التفات داشت مسئله کلمه "اقامه" است. اقامه به معنای به پا داشتن است، به معنای بلند کردن و استوار نگه داشتن است، مثل اگر ستونی را در جایی نصب کنند می گویند این ستون را بپا داشته اند یا اقامه کرده اند. شاید بهترین تعبیر برای ادای معنای اقامه کردن برای چادرهای جنگی باشد، وقتی که چادر را از چند طرف با بند می بندیم، گوشه های چادر رو با خاک و سنگ سنگین می کنیم و در نهایت هم وسط آن عمود قرار می دهیم، می توانیم بگویم این چادر اقامه شده است.

حال خدای متعال را میگویم بر اقامه فریضه صیام به ما کمک برسان، این یعنی روزه صرفا امساک از خوردن و آشامیدن و... نیست بلکه روزه علاوه بر اینها این است که بدانیم در حال امتحان الهی هستیم، بدانیم این ممنوعات مثالی از لذتهای دنیای پست و مادی و ظواهر بُعد مادی بشر هستند یعنی اینکه بدانیم با این روزه گرفتن ها باید آهسته آهسته به مرحله غلبه بُعد روحانی بر جنبه جسمانی برسیم، بگذریم که در این باب کلام بسیار است...

2.        "ذق" به معنای چشیدن و چشاندن است، اذقنی یعنی به من بچشان؛ تعبیر عجیب است، اذقنی یعنی اینکه مثل کودکی که از غذا فراری است و مزه غذا را پس می زند، ولی مادر به اصرار، طعام را به او می رساند، اکنون از خدا می خواهیم که اگر شده این چنین طعم شیرین عبادت را به ما بچشان و اگر هم قوت بر آن نداریم به ما قوت بده تا بتوانیم به این شیرینی را به دست تو درک کنیم.

مسئله دیگری که وجود دارد، در مورد شیرینی است که در این ذکر نهفته است، با این تعبیر امام معصوم در می ابیم در ذکر و یاد خدا شیرینی است و اگر کام ما درک این شیرینی نمی کند به ضعف خویش باید برسیم!

چرا شیرینی یاد خدا در ذائقه من حس نمی شود؟!

قطعا دلیل جز دوری از خدای متعال ندارد، این دوری هم با عمل است و هم با ایمان...

3.        "اوزعنی" این کلمه در قرآن هم آمده است. مرحوم راغب اصفهانی در توضیح معنای این کلمه در آیه مبارکه سوره نمل می فرماید:

                رَبِ‏ أَوْزِعْنِی‏ أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلى‏ والِدَیَ‏ نمل: 19

                یعنی اینکه خدایا مرا به شکر نعمتت مشتاق کن، شوق مرا برای اینکه شکر نعمت تو بکنم زیاد کن تا بتوانم آن را انجام دهم.

عجیب است که برای تشکر از قادر متعال به خود او تمسک می کنیم، چه زیبا معنای فقر و نیاز مطلق ممکنات به تصویر کشیده شده که حتی برای تشکر هم نیاز به کرم و لطف الهی داریم.

خدایا ما بندگانی به این قدر ضعیف هستیم و جز تو خدایی نداریم، ما را به حال خود رها مکن...


4.        ممکن است تا اینجای دعا و رمضان و عمرمان، خدای تعالی به ما عنایتی کرده باشد و از کرم خویش ما را مشمول رحمت خود قرار داده باشد، اما تضمینی نیست که در لحاظات آخر شیطان و نفس ما را به اغوا نکشانند!

باید به قدرت لایزال الهی برای غلبه بر این طواغیت دست دراز کنیم و بدانیم که جز نصرت او یاری کننده ای نیست، که همه نیازمندند و او بی نیاز است.

ممکن است در این مسیر لغزشهایی داشته باشیم اما خدای متعال ما را در آن شرایط سخت رها نکرده می فرماید پرده پوشی من از گناهان شماست که عزت و آبرو و ادامه زندگی را برایتان ممکن کرده است.

دو پله بسیار مهم در سلوک یکی اینکه از خدا طلب عصمت بکنیم تا دچار لغزش نشویم و دیگری اینکه به محض لغزش به درگاه خدای عالم توبه کرده و از غضب او به رحمت ساتریت او پناهنده شویم.

5.        در آخرین بند از دعا مثل همیشه یکی از اسماء الهی را صدا می زنیم تا معبود عالمین به حق آن جلوه از جلوات رحمانیت و رحیمیت خویش ما را مشمول عنایت قرار دهد. در این دعا به ابصریت، یعنی بینایی دقیق و روشن خدا تمسک کرده ایم.

دل من موقع خواندن "یا ابصر الناظرین" چنین معنا می یابد:

ای کسی که تمام وجود پوشیده از ضعف مرا می بینی و می دانی هر آنچه از نیکی است از جانب توست و هر آنچه از ضعف است ناشی از وجود حقیر و پست من است؛

بر بندگانی که جز ضعف چیزی در توشه ندارند ترحم نما...

 

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺍﺭْﺯُﻗْﻨِﻲ ﻓِﻴﻪِ ﺍﻟﺬِّﻫْﻦَ ﻭَ ﺍﻟﺘَّﻨْﺒِﻴﻪَ                      

خدایا در این روز مرا هوش و بیداری نصیب فرما

ﻭَ ﺑَﺎﻋِﺪْﻧِﻲ ﻓِﻴﻪِ ﻣِﻦَ ﺍﻟﺴَّﻔَﺎﻫَﺔِ ﻭَ ﺍﻟﺘَّﻤْﻮِﻳﻪِ                   

و از سفاهت و جهالت و کار باطل دور گردان

ﻭَ ﺍﺟْﻌَﻞْ ﻟِﻲ ﻧَﺼِﻴﺒﺎً ﻣِﻦْ ﻛُﻞِّ ﺧَﻴْﺮٍ ﺗُﻨْﺰِﻝُ ﻓِﻴﻪِ              

و از هر خیری که در این روز نازل می فرمایی مرا نصیب فرما  

ﺑِﺠُﻮﺩِﻙَ  ﻳَﺎ ﺃَﺟْﻮَﺩَ ﺍﻟْﺄَﺟْﻮَﺩِﻳﻦ                              

به حق جود و کرمت ای جود و بخشش دارترین عالم

 

 

1.        با شروع این دعا از خدای عالم طلب می کنیم که به ما رزق خود را ارزانی دهد و کسی که از خدا می خواهد می داند که فقط اوست روزی دهنده و ما هم فقط از او می خواهیم و این دعا همان چیزی است که خدای تبارک و تعالی در آیه مبارکه قرآن به ما آموخته است:

إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ

اما چه چیز را از خدا طلب می کنیم؟! رزق عجیبی از خدا طلب داریم! طلب هوشمندی و حافظه، شاید کسی به ذهنش بیاید که در این ماه برکت و معنویت این دو به چه کار انسان می آید؟!
باید دانست که برای حرکت در مسیر معنویت به دو بال احتیاج داریم،

اول دانش و توان فهم و شناخت مسیر

             دوم غافل نشدن از مسیر

 

اگر  اولی را نداشته باشیم نمی توانیم مسیر حق از باطل را تشخیص بدهیم و طریق سعادت را بیابیم

و اگر بال دوم را یعنی تذکر و التفات به این مسیر و موانع و خطرات آن نداشته باشیم، هر آینه ممکن است در چاه های ویل جهنم سقوط کنیم.

2.        بند دوم دعا، دو نقطه مقابل قسمت اول دعا را تذکر می دهد. آنکه هوش نداشته باشه، لاجرا سفیه است و آنکه سفیه است نزدیک به کسی می شود که اصلا تکلیف ندارد، همچون حیوانی که به دلیل نافهمی ارزش تحمیل بار تکلیف بشری را ندارد.

پس نقطه مقابل نفهمیدن رفته رفته به خروج از دایره انسانیت منتهی خواهد شد.

مراقبت نکردن و دقت نکردن بر انجام اعمال و در طریق حق بودن هم باعث می شود آدمی به انجام کارهای باطل و لغو رو بیاورد، اعمالی که برای دنیا و عاقبت اخروی وی هیچ سودی نخواهد داشت. یکی از مصادیق بارز این مسئله در روزگار ما اینترنت گردی باطل است که گاهی هم بنام انجام کار فرهنگی برایمان اتفاق می افتد.

3.        اینکه روز سوم ماه چه خاصیتی دارد! از رموز الهی است، اما ائمه هدا، این روز را برای دریافت هوش و بهره های درک و شعوری از خدا قرار داده اند. ائمه علیهم السلام برای این روز برکات خاصی از خدا دیده اند و از خدا خواسته اند که برکات این روز را به ایشان عنایت فرماید. از متن دعا هم معلوم است که خیرات متعددی برای این روز در ملکوت قرار داده اند.

4.        تا اینجای دعای این روز؛ مطلوبات بسیار ارزشمندی از خدای متعال در خواست کرده ایم، حال نوبت این است که کالای ارزشمندی را به خدا عرضه کنیم تا نشان دهیم می توانیم لایق دریافت این موهبت ها باشیم.

اما بنده قاصر و ضعیف غیر از اتکا به جود و کرم خدای چه دارد برای عرضه کردن؟!

آری از خدای می خواهیم که به حق کرامت و لطف خویش ما را مستحق مواهب این روز بگرداند.

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

اللَّهُمَّ قَرِّبْنی فیهِ اِلى مَرْضاتِکَ              

خدایا! مرا در این روز به خشنودیت نزدیک ساز

وجَنِّبْنی فیهِ مِن سَخَطِکَ و نَقماتِکَ       

و از خشم و غضبت دور ساز،

و وَفِّقْنی فیهِ لِقِرآئَهِ آیاتِکَ                   

و برای قرائت قرآنت موفق گردان

بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمین.                 

به حق رحمتت ای مهربانترین مهربانان عالم.

 

1.        لفظ "اللهم" بار معنایی خاصی دارد، در کنار معنای خاص"الله" که همان خالق و اله عالمیان باشد، لحن بیان را هم دارد. یعنی با گفتن لفظ "اللهم" هم خدا را صدا می زنیم و از او توجه می طلبیم. با توجه به آیه قرآن که خدای متعال می فرماید:

(إِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ) وقتی ما خدا را صدا زده ایم، خدای متعال رو به ما می فرماید: من در نزدیکی شما هستم، و به پاسخ ندای شما را می دهم، ادب در چنین حالی اقضا می کند که تمام توجه خود را به کلام بعدی خویش معطوف کنیم.

 

در بند اول دعا از او می خواهیم که ما را به رضایت و خشنودی خودت نزدیک بفرما؛ این رضایت الهی قطعا با انجام واجبات و ترک محرمات الهی حاصل خواهد شد. چون آنچه که خدا از آن بیشترین رضایت را بر بندگان خویش واجب نموده است و آنچه باعث دوری از خدای تعالی می شود حرام می گردد.

نکته دیگر این است که این قرابت مکانی نیست، یعنی قرار نیست مکان فیزیکی ما تغییر کند، از طرفی هم خدای متعال که همیشه از رگ گردن به ما نزدیک تر است، پس آنچه باید تغییر کند ما هستیم، این بندگان هستند که باید حضور خدا را در دل خویش و در اعمال خود ملاحظه کنند و هیچ میزانی مثل وجدان انسان این نزدیکی را درک نخواهد کرد.

2.        به قرینه توضیح بخش اول اینجا هم به زیبایی معنای خود را به دست می آورد؛ اینجا هم دعا می کنیم که ما تغییر کنیم تا سخط الهی به ما نرسد. سخط و رضایت الهی معلوم هستند و بندگان باید با نصرت الهی به اسباب پدید آمدن آنها نزدیک شوند یا از آنها دور شوند.

اسباب این سخط و رضایت هم چیزی جز ایمان و عمل صالح نیستند همانگونه که خدای متعال می فرماید:

                                                 إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی‏ خُسْرٍ  *  إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ

سخط در لغت نقطه مقابل رضایت است و به معنی غضب است

نقمت از حیث لغوی به معنای عقوبت است و برای مرحله بعد از غضب است، وقتی کسی غضبناک شد و در مقام جزای کار و عقوبت بر آمد به این مرحله نقمت العمل می گویند.

 

3.        وِفق، به معنای همراهی و یکسان سازی است و با معنای کلمه بعد از خود معنایش کامل می شود، در بند سوم وفقنی لقرائه، چنین معنا می شود که مرا موفق به قرائت بگرداند و این قرائت را به من اجازه بده و مرا همراه این آیات بگردان.

آیه به معنای نشانه است، آیه الهی، یعنی نشانه خدایی، آیت الله، یعنی نشانه و رهنمای خدا، اما هرگاه "آیه" مقارن لفظ "قرائت" می شود، آنچه معنا می دهد قرائت کلمات وحی است.

ماه رمضان که ماه بهار قرآن نامیده شده، هر آیه تلاوت نمودن مساوی است با ختم کل قرآن، ولی نباید فراموش کرد، قرائت صرفا برای ادای یکسری حروف و ایجاد اصوات نیست، بلکه برای تامل در کلمات خدای متعال و فهم آنها است...

4.        رحمت به معنای لطف و احسان و لطافت است. در اینجا خدای متعال به اسم رحمتش مورد درخواست قرار گرفته، رحمتی که بهترین لطف و احسان و نرم خویی را شامل می شود.

اگر اوصاف نبی مکرم اسلام را به خاطر بیاوریم، صفت ایشان"رحمه للعالمین" می باشد، پیامبر رحمت و دوستی؛ در واقع هرگاه خدا را به اسم رحمت و مهربانی قسم می دهیم، او را به پیامبر اکرم که ظهور کامل این اسم است قسم داده ایم.

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

دعای روز اول

یک اصل اساسی در مسائل دینی اعقتاد و باور است

اعتقاد یعنی فهم و سپس ملتزم و معتقد شدن

پس چاره ای نیست از اینکه بفهمیم و بدانیم و درک کنیم.

خدای متعال هیچگاه نگفته که من بنده ناآگاه و مقلد کورکورانه و نادان می خوهم؛

بعلاوه که بر خلاف آن را به کرات در آیات و روایات می بینیم.

به اقتدا به همین مقدمه که خودش بسیار ارزشمند و قابل توجه بود، هر روز از ماه مبارک رمضان، دعای روز این ماه را چند کلامی در موردش صحبت خواهیم داشت.

البته این پیام را در گروه مباحث هم وارد خواهیم کرد تا نظر دوستان و اضافات و اصلاحات دوستان منتظر پاتوق را هم داشته باشیم.

إن شاء الله در پایان این سی روز بتونیم یک سلسله نکات ارزشمند از این ادعیه داشته باشیم.




دعای روز اول:

اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ                     

خدایا! در این روز روزه‌ام را چون روزه‌داران حقیقی

وَ قِیَامِی فِیهِ قِیَامَ الْقَائِمِینَ                                     

و عبادتم را چون عبادت پرستندگان واقعی قرار ده.

وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ                                

و در این روز از خواب غافلان بیدارم کن

وَ هَبْ لِی جُرْمِی فِیهِ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ                          

و گناهانم را ببخش ای خدای دو عالم

وَ اعْفُ عَنِّی یَا عَافِیا عَنِ الْمُجْرِمِین                          

و از من در گذر ای آن که آمرزنده گنهکارانی!

 

 در اولین عبارت از اولین دعا، در میابیم که هر غذا نخوردنی روزه نیست، هر امساک و باطل نشدن شرعی و ظاهری روزه، مطلوب حضرت حق را تامین نمی کند، بلکه باید مراقب باشیم آنچنان روزه بگیریم که تمام مملکت وجودمان در پرهیز و مراقبت فرو رود.

این مراقبت می تواند به تمسک به مراقبه شهوانی در سراسر مملکت وجود ادامه پیدا کند. همانطور که خدای متعال پرداختن به امور نفسانی مورد رغبت نفس را ممنوع کرده، مانند شهوت شکم، شهوت جنسی، شهوت نگاه و... ما هم ما بقی مشتهیات دنیایی را کنار بگذاریم، از هر آنچه لذت مادی دارد دوری گزنیم تا صائم واقعی بشویمو عمل خویش را با این ملاک بسنجیم که آیا هدف از این فعل که انجام گرفت، رضایت باری تعالی بود یا دیدن مصالح دنیایی خویش...

 قیام، به معنای بپا خواستن است، بپا خواستن و اقامه کردن زمانی که خطاب به خدای متعال و با نگاه متعالی باشد، قطعا بپاداشتن واجبات الهی می شود. طبیعتا اولین مصداق آن بازهم به خود روزه بر میگردد که اکنون در پی آن هستیم، یعنی به نحوی اعم در این بند دوم، مطلوب بند اول تکرار شده البته در دایره ای وسیع تر، نه فقط روزه، بلکه تمام آنچه پرهیز از دنیا را برای نفس من به حد کمال برساند، تمام واجبات و ترک تمام محرمات حتی تا رسیدن به حریم مستحبات و مکروهات

خواب غافلان: عجب تعبیر اعجاب برانگیزی؛ خواب غافل خواب کسی است که نه بخاطر نیاز طبیعی و واقعی بدونش بلکه بخاطر سهل انگاری و تنبلی خوابیده است. در واقع چنین فردی غافل است، نه چشمی برای دیدن دارد و نه گوشی برای شنیدن، پس فرد غافل مجازا به فرد خواب تشبیه شده و صد البته که عمق نفهمی غافل بیش از نائم است، چرا که نائم، خواب است و غافل خویش را به خواب زده است.

برای بخشش گناه به خدای رب دو عالم و دو سرا تمسک می کنیم، یعنی خدای من همانطور که در مناجات های ماه شعبان و رجب خواندیم، نیاز ما به غفران گناهان در آخرت بیش تر ازدنیاست، پس همانطور که در دنیا برایمان پوشاندی در آخرت هم بپوشان

برای بخشش این کوله بار پر گناه خدای متعال را یادآوری می کنیم که؛ خدای من، تو غافر مجرمین و گناه کارانی هستی که علنا و به قصد هتک حرمت دین تو عمل می کنند!! حال که من بیچاره در خلوت و به دور از نام نشانی معصیت کرده ام و همه جا مهر خدمتکاری شما بر پیشانی دارم .

ناصر قیلاوی زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

امام‌جمعه وار

جوک و لطیفه یا تخریب و توهین هر چه نامش رو بگذاریم. چند وقتی میشه که توی شبکه های اجتماعی دست به دست میشه، موضوع هم اینه که اگر مقام معظم رهبری چیزی نگه، ائمه جمعه حرفی برای گفتن ندارن...

فارغ از اینکه روال کاری و بخشنامه ی مدون برای موضوع سخنرانی ائمه جمعه موجود باشه، چند کلام بحث طلبگی بکنیم.

1.        اندک تاملی بر جایگاه عظیم رهبر و امام مسلمین جهان که وظیفه مدیریت امت اسلامی را متوجه ایشان است نشان دهنده اهمیت سخنان ایشان دارد، خصوصا شخصیت بارزی چون آیت الله سید علی خامنه‌ای که فارغ از حیث ولایت شان کلامشان از روی بصیرت و در بهترین موضع خودش بیان می شود

2.        بسیاری از مردم کشور ما پیگیر مستقیم کلام ایشان نمی شوند و این نیاز خود را متوجه امام جماعت مسجد و سایر خواص جامعه می‌کنند. خصوصا اینکه بخشی از سخنان ایشان پوشش رسانه ای مطلوبی ندارد[1]

3.        با توجه به وقت کم و حجم عظیم اطلاعات و مسائل ایشان خیلی اوقات مجبور هستند لب مسئله را بیان کنند و توضیح و تفسیر آن را به عهده خواص جامعه بگذارند، این مسئله هم روالی کاملا عقلایی و صحیح مسئله هم می باشد، لذاست که ایشان از همان سالهای ابتدایی بر نقش خواص تکیه بسیاری کردند[2]

همین سه نکته کفایت می کند در اینکه نه تنها بیان کلام مقام معظم رهبری توسط ائمه جمعه مورد خدشه نباشد بلکه به‌شدت هم نیاز و اصلاً وظیفه خطیر آن‌ها می باشد.

آری می توان اشکال گرفت که انتظار مردم این است علاوه بر بازگو کردن مطالب، باید همچون استادی زبر دست، مناسب با اقشار مختلف مردم مسائل پیرامونی آن را تبیین کنند. تا از ثمرات این مسئله آشنایی اقشار مختلف با تکالیف خویش باشد.

برای وضوح مسئله یک مثال در سخنان اخیر ایشان با قراء جهان اسلام را بازگو می کنیم.

1.        سیره ایشآن‌همیشه تکیه بر قرآن و همین جلسات قرائت قرآن_که بسیار هم مورد تاکید و علاقه اهل سنت است- برای ترویج رابطه حسنه میان مسلمین است. ایشان می‌دانند که قرآن محور وحدت بخش همیشگی مسلمین هست لذا این قبیل جلسات را قویا دنبال می‌کنند و معجزه دائمی پیامبر را به بهره برداری می رسانند.

2.        در قدم اول با معارف قرآن به جنگ با مستکبیران خارجی و نفوذی های اجیر شده این جهانخواران می روند. به جوانان و نخبگان قرآن جهان متذکر می شوند که قرآن نزاع حق و باطل را داومی و همیشگی می خواند و با تذکر آیه شریفه:

فَمَن یَکفُر بِالطّاغوتِ وَ یُؤمِن بِاللهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی‌ لَا انفِصامَ لَها[3]

یادآوری می‌کنند که طاغوت زمان را باید شناخت.

حال اندکی بیندیشیم که این نخبه وقتی با نفس خویش مراجعه کند، از خود سؤال نمی‌پرسد که:

 طاغوت زمان من کیست؟!

حاکمان کشور من با او چگونه ارتباط برقرار می‌کنند؟!

او را #طاغوت می‌دانند یا #کدخدای جهان؟!

و آیا ثمر این جریان #بیداری مسلمین جهان نمی‌شود؟!

3.        بلافاصله پس‌ازاین تلنگر سخت، حضرت آقا حاضرین و غایبین از خواص را مخاطب قرار می‌دهند که شما وظیفه تبیین دارید! بر عهده هر مسلمان است که قرآن را تبیین کند و عذاب کتمان آن‌هم به‌شدت سنگین است، همان بلایی که بر سر علمای یهود آمده است.

4.        از گذرگاه این مسئله به مشکل جهان اسلام در زمان فعلی یعنی غده جامد تکفیری‌ها گریز می‌زنند، و بدون لحن دشمن‌تراشی بیان می‌کنند که این‌ها بدانند یا ندانند ابزار دشمن شده‌اند؛ از طرفی مسلمین را می کشند-که عمده اهل سنت هستند- از طرفی مسلمین در دست استکبار جهانی را فراموش کرده اند-که باز اهل سنت باشند و ملت فلسطین-

نکته بسیار ظریف در این بیان رعایت این مسئله است که جایگاه تکفیری‌ها در میان امت اسلام هنوز فتنه گون است و خیلی‌ها تصور مسلمین واقعی از آن‌ها دارند که نحوه بیان حضرت آقا باملاحظه این حالت روحی مخاطب خویش است.

5.        ایشان این وظیفه تبیین را از یک مباحثه صرفاً علمی و دینی خارج می‌کنند  و آن را هم‌عرض جهاد فی سبیل الله و اصلاً خود جهاد فی سبیل الله معرفی می‌کنند به مخاطب القا می‌کنند که راه شهادت هنوز هم باز است، راه رسیدن به اسلام واقعی هنوز هم مهیاست.

6.        در آخر هم بابیان آیات وعده نصرت الهی و شکست دشمنان کلام خویش را خاتمه می‌دهند.

-----   -----   -----

تصور کنید هم-چه توضیحی در بیان ائمه جمعه ما باشد و این‌همه دارالقرآن‌های موجود در شهرستان‌ها با این نگاه هرکدام مخاطب خویش را تربیت کنند!
تصور کنید یکی از این دارالقرآن بجای صرفاً حفظ قرآن به دنبال نشر معارف قرآنی در سطح بین‌المللی باشد و قرآن‌پژوهان آن مسلط به زبان عربی...

وظیفه امام‌جمعه سنگین و خطیر است و آنچه ما داریم واقعاً عمل حداقلی است

اما باید دانست که هیچ راهی برای ما جز تقویت این نهاد انقلابی اسلامی وجود ندارد و کوچک‌ترین لطمه دیدن این نهاد ضعف مستقیم اسلام را در پی خواهد داشت.

امام خامنه‌ای دام‌ظله می‌فرمایند:

نماز جمعه قلب فرهنگی هر شهر است

 



[1] با گذر قریب یک هفته هنوز سخنان ایشان با نیروی انتظامی پخش نشده، سخنان ایشان در دیدار قاریان قرآن هم که مستقیم پخش شده و بسیاری از دیدنش محروم شدند، دیدار با طلاب هم که...

[2] البته این تنها وظیفه خواص نیست بلکه از وظابف مهم ایشان محسوب می شود؛ سخنرانی پیرامون خواص جامعه را می توان در دیدار با سپاهیان در سال 75 مطالعه کرد.

[3] سوره بقره آیه 256

ناصر قیلاوی زاده